احتمال همکاری مجدد
مردان بیشتر پس از از دست دادن همسر خود دوباره مشارکت می کنند. بیش از 60 از مردان ، اما کمتر از 20 زنان درگیر یک رابطه عاشقانه جدید می شوند یا در عرض دو سال پس از بیوه شدن دوباره ازدواج می کنند. علاقه به همکاری مجدد تنها یکی از عوامل تعیین کننده این است که یک زن بیوه یا بیوه یک رابطه عاشقانه جدید ایجاد می کند. دیویدسون (2002) چارچوبی را توصیف می کند که سه شرط اولیه مداخله کننده را که بر احتمال مشارکت مجدد بعد از بیوه شدن تأثیر می گذارد ، ارائه می دهد: در دسترس بودن شرکا ، امکان سنجی یک رابطه و مطلوبیت رابطه.
تفاوت های جنسیتی مکرر در دسترسی ، مطلوبیت و امکان روابط جدید وجود دارد. در دسترس بودن شرکا یک محدودیت بزرگتر برای بیوه های مسن است. شرکای بسیار کمتری برای زنان مسن تر از مردان مسن وجود دارد ، با توجه به این که زنان تمایل بیشتری به زندگی طولانی تر دارند و مردان تمایل به شریک های جوان تر دارند. همانطور که در قسمت قبل توضیح داده شد ، بیوه های مسن تر نیز معمولاً تمایل بیشتری نسبت به بیوه ها دارند.
مطالعات بسیاری از عوامل دیگر را که باعث افزایش یا کاهش احتمال مشارکت موفقیت آمیز بعد از بیوه شدن می شود ، شناسایی کرده اند. بیشتر این عوامل در چارچوب دیویدسون قرار می گیرند. برای بیوه ها ، سن کمتر با احتمال بیشتری برای مشارکت مجدد همراه است. زنان جوان معمولاً شرکای بالقوه بیشتری در اختیار دارند. برای زنان بیوه ، عاشقانه جدید با درآمد و تحصیلات بیشتر پیش بینی می شود. در مدل دیویدسون ، امکان رابطه تحت تأثیر سن ، سلامت و منابع مالی است. جوان تر ، سالم تر و داشتن منابع مالی ، شریک جذاب تری را ایجاد می کند.
پیامدهای ازدواج مجدد
افراد مسن بیوه افزایش زیادی در تنهایی نشان می دهند ، اما گسترش شبکه اجتماعی یا همکاری مجدد آنها می تواند این تنهایی را کاهش دهد.به نظر می رسد که قرار ملاقات و ازدواج مجدد پس از بیوه شدن ، نسبتاً رایج و بسیار سازگار است. همسرانی که در بازه زمانی 1 تا 5 سال بعد از بیوه شدن ازدواج مجدد می کنند ، نتایج مثبت بیشتری (مانند رفاه بیشتر ، رضایت بیشتر از زندگی و افسردگی کمتر) نسبت به زنان بیوه و بیوه زنانی که ازدواج نکرده اند ، دارند.تحقیقات بیشتر نشان داده است که کاهش افسردگی در افراد مجدد در مقایسه با بیوه ها و بیوه زنان مجرد به دلیل منابع اجتماعی و اقتصادی بیشتر افراد متاهل است. به عنوان مثال ، در مقایسه با بیوه هایی که ازدواج مجدد نمی کنند ، بیوه های متاهل تمایل دارند درآمد بیشتری از خانوارها را گزارش دهند و کمتر احتمال دارد که نگرانی خود را در مورد مسائل مالی گزارش دهند.
ازدواج مجدد و مذهب
در مسیحیت ، زنان بیوه و بیوه در ازدواج مجدد با یک فرد مسیحی آزادند ، همانطور که در اول قرنتیان 7:39 آمده است ، که در آن آمده است: "زن تا زمانی که شوهرش زنده است مشمول قانون است ؛ اما اگر شوهرش مرده باشد ، او در آزادی برای ازدواج با هر کسی که او می خواهد ؛ فقط در خداوند. "
در مورد طلاق و ازدواج مجدد در مسیحیت ، انجیل مرقس آموزه های عیسی را ثبت می کند: "هر کس همسر خود را کنار بگذارد و با دیگری ازدواج کند ، با او مرتکب زنا می شود. و اگر زنی شوهر خود را کنار بگذارد و با دیگری ازدواج کند ، مرتکب می شود. زنا ". اول قرنتیان 6: 9-10 می گوید که زناکاران" ملکوت خدا را به ارث نمی برند ".شبان هرماس ، یکی از کارهای اولیه مسیحیان در این زمینه ، می آموزد که در حالی که زنا تنها دلیلی است که می تواند اجازه طلاق را بدهد ، ازدواج مجدد با شخص دیگر ممنوع است و اجازه توبه و آشتی زن و شوهر (کسانی که از بخشش خودداری می کنند) را دارد. و همسر خود را دریافت می کنند به خاطر گناه کبیره).
اکثر کلیساهای مسیحی به شدت از طلاق امتناع می کنند ، هرچند نحوه رسیدگی به طلاق و
ازدواج مجدد بر اساس فرقه ها متفاوت است. به عنوان مثال ، کلیسای اصلاح شده در آمریکا اجازه طلاق و ازدواج مجدد را می دهد ،در حالی که پیوندهایی مانند کنفرانس کلیسای انجیلی متدیست طلاق را در موارد زنا ممنوع کرده و اجازه ازدواج مجدد افراد مطلقه را در هر شرایطی نمی دهد.