اگر ظاهر همسرتان زیبا و مورد پسند شما باشد، پس از مدتی شما با مسئله عادی شدن چهره همسر مواجه می شوید و دیگر زیبایی همسرتان برای شما جلوه قبل را نخواهد داشت. این جزو طبیعت انسان است و حالا مسائل اخلاقی و باطنی است که آینده زندگی شما را تعیین می کند.
اگر ظاهر مورد پسند شما نباشد، هر بار که او را می بینید یا در موردش فکر می کنید با خود می گویید ای کاش چهره زیباتری داشت. این تکرار افکار سبب می شود مسئله عادی شدن چهره همسر برای شما اتفاق نیفتد. بنابراین به امید تغییرات پس از ازدواج نباشید. اگر در همان جلسات ابتدایی جذب چهره او نشدید، بهتر است رابطه را پایان دهید.
نپسندیدن چهره خواستگار یکی از مسائلی است که دختران با آن مواجه میشوند. از ملاک های ازدواج هم سطح بودن دختر و پسر در زیبایی است. اگر چه زیبایی یکی از ملاک های لازم و اساسی برای انتخاب همسر است ولی در عین حال تنها معیار ازدواج نیست.
از اهداف ازدواج میتوان به کمال یافتن زن و مرد در کنار یکدیگر، رسیدن به آرامش روانی و تولید نسل سالم اشاره کرد. اگر شخصی هستید که اهمیت زیبایی در ازدواج تنها معیار اصلی شما است و با این دیدگاه تصمیم به ازدواج میگیرید، نمی توان تضمین کرد که با عادی شدن چهره همسر رو به رو نشوید چرا که پس از مدتی طراوت و جاذبه های ظاهری افت پیدا می کند.
رابطه با همسر مانند روابط اجتماعی نیست. به عنوان مثال شما یک همکار منظم و خوش خلق را به یک همکار زیبا و خوش اندام اما تنبل ترجیح می دهید. اما در روابط زناشویی، کشش و جاذبه جنسی نقش مهمی دارد، درنتیجه اهمیت زیبایی در ازدواج جایگاه ویژه ای دارد. اگر یک نفر هزاران ویژگی و معیار عالی داشته باشد اما از نگاه کردن، لمس کردن و یا در آغوش کشیدن او احساس تنفر کنید یا تصور رابطه برایتان غیر ممکن باشد، نمیتوانید رابطه طولانی مدت داشته باشید. ازدواج یک رابطه طولانی مدت است که شما باید شریک زندگیتان را از تمامی لحاظ بپسندید.
من نمی گویم که همه افراد زیبا روابط بدی دارند و ازدواج های موفقی ندارند. تحقیقات و عقل سلیم نشان می دهد که افراد زیبا احتمالاً هنگام انتخاب همسر انتخاب های بیشتری دارند. زیبایی مزایای واضح دیگری نیز به همراه دارد. زیبایی ظاهری در ازدواج می تواند مسیر هموارتری را در زندگی هموار کند - گاهی به افراد زیبا فرصت هایی داده می شود که دیگران ندارند و وقتی رفتارهای بدی انجام می دهند راحت تر از قلم می افتند ("از من متنفر نباش زیرا من زیبا هستم"). *
به سختی می توان این را بهتر از جولیان فلوس در رمان اسنوب ها گفت:
"از بین چهار هدیه بزرگی که پری ها ممکن است برای غسل تعمید به ارمغان بیاورند یا ندهند - زیبایی ، زیبایی است که باعث می شود درهای قفل شده در یک لمس باز شوند. چه برای مصاحبه شغلی باشد ، چه جایی پشت میز ناهار خوری ، چه یک تبلیغ عالی و چه یک آسانسور در بزرگراه ، همه ، صرف نظر از جنسیت یا گرایش جنسی ، همیشه ترجیح می دهند با چهره ای خوش ظاهر برخورد کنند. و هیچکس به اندازه خود زیبایی ها از این موضوع آگاه نیست. آنها قدرتی دارند که همزمان به آن احترام می گذارند و آن را بدیهی می دانند. "**
آیا تعداد شرکای بیشتری در اختیار آنهاست ، آیا زیباترین در بین ما بیشترین شانس را برای ازدواج موفق دارند؟ شاید نه. اگرچه به نظر می رسد مجموعه هالیوود در قرعه کشی ژنتیکی برنده شده است ، اما شکست در ایجاد ازدواج های پایدار دردناک در این قبیله ستاره دار آشکار است.
به نظر می رسد با چند استثناء قابل توجه ، که همه آنها را مستثنی از قاعده می دانند ، مانند ازدواج پل نیومن و جوآن وودوارد ، ازدواج خوب در بین افراد فوق العاده جذاب در رسانه ها بسیار مبهم است. بدون شک دلایل متعددی برای شکست بسیاری از ازدواج های هالیوود وجود دارد - آیا زیبایی می تواند یکی از آنها باشد؟ آیا زیبایی به خودی خود ممکن است به نوعی از اشکال برای تشکیل یک ازدواج موفق باشد؟
در کتابم ، ازدواج ، برای افراد مساعد: مشارکت های موفق (تبلیغاتی) زوج های تحصیل کرده ، من روش هایی را توضیح داده ام که چگونه یک ترومای درمان نشده آب را برای کوسه های روانی در استخر دوستیابی خرد می کند. به این معنا که افرادی که سابقه تروما دارند بیشتر افراد سوء استفاده کننده را جذب می کنند. به همین ترتیب ، زیبایی ظاهری آب را برای کسانی که در استخر دوستیابی هستند با انواع ویژگی های منفی ترد می کند. مثلا…
• کسانی که به جای روابط محبت آمیز و احترام آمیز به دنبال معاملات سطحی-اقتصادی جنسی هستند
• کسانی که بیشتر احتمال دارد با یک شخص به عنوان یک دارایی رفتار کنند
• کسانی که به دنبال نشان دادن علائم خارجی موفقیت برای جبران خود اصلی نسبتاً پوسیده هستند
• آنهایی که چشمشان به زیبایی دوخته شده است و ممکن است با افزایش سن همسرشان در معرض معامله قرار بگیرند.