شرایط ازدواج:
قبل از شروع ازدواج ، شرایط ازدواج باید ثابت شود. این بدان معناست که باید بررسی شود که افرادی که قصد ازدواج دارند از شرایط مندرج در قانون ازدواج برخوردارند. این اداره ثبت ملی (اداره مالیات) است که بررسی می کند آیا شرایط ازدواج برآورده شده است یا خیر. شرایط عبارتند از:
شرط سنی. یکی از شرایط ازدواج است. فردی که می خواهد ازدواج کند باید حداقل 18 سال سن داشته باشد. اگر کسی زیر 18 سال می خواهد ازدواج کند ، باید رضایت شخص یا افرادی را که مسئولیت والدین برای آنها دارد و فرماندار شهرستان داشته باشد. فرماندار شهرستان فقط در صورت وجود زمینه های قوی برای ازدواج می تواند چنین رضایت دهد. اگر شخص مایل به ازدواج زیر 16 سال سن داشته باشد ، فرماندار نمی تواند رضایت دهد. هرکسی که با کسی زیر 16 سال ازدواج کند یا متهم به همکاری در این امر باشد ، می تواند تا چهار سال به حبس محکوم شود.
اراده گرایی ازدواج باید از طرف دو طرف داوطلبانه باشد. بر اساس قانون مجازات عمومی ، هر کسی که کسی را مجبور به ازدواج کند ممکن است تا شش سال به حبس محکوم شود. کمک و مشارکت در این امر به همان شیوه مجازات می شود.
ارتباط نزدیکی ندارد احزابی که در حال ازدواج هستند نباید ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته باشند. این بدان معناست که آنها نباید خواهر و برادر یا خویشاوند در یک خط صعودی یا نزولی مستقیم (یعنی والدین و فرزندان) باشند.
سال گذشته ، دقیقاً طبق برنامه ، او به من می گوید که بلیط هواپیما گرفته است و می خواهد بداند برنامه چیست. بنابراین با آمدن و رفتن اکتاو ، و هنوز هیچ علامتی ، من می دانستم که چیزی در جریان است. همانطور که معلوم شد ، در سفر او به خانه برجسته یک خانم جوان مشخص بود و به همان اندازه که قصد داشت با من جشن بگیرد ، ماهی بزرگتری برای سرخ کردن داشت - می دانید ، مانند پیشنهاد ازدواج - و در نهایت نتوانست در تولد من شرکت کند.
همه شوخی ها را کنار بگذاریم ، نکته ای در رابطه وجود دارد که یک مرد باید دوست دختر خود را جلوتر از زمان تصادفی قرار دهد ، حداقل در مواقع مناسب. چند سال پیش ، پدر دوست دخترم آن زمان تحت عمل جراحی آپاندیس قرار گرفت. من قصد داشتم آن شب با دوستانم ریسک بازی کنم (بله ، بازی روی میز ...) ، و تصمیم گرفتم به جای دوست دخترم با آنها معاشرت کنم و برای کمک به خانواده اش هر کاری که می توانم انجام دهم. بنابراین دریافتم که نشانه های آمادگی برای ازدواج در پسران را ندارم.
کافی است بگویم تصمیم اشتباهی بود. این در واقع یک زنگ خطر بزرگ برای بیدار شدن بود وقتی فهمیدم که چقدر خودخواه هستم ، تا جایی که احساس کردم باید رابطه را پایان دهم فقط به این دلیل که من با او آنطور که لیاقتش را داشت رفتار نمی کنم. من هنوز اولین کسی خواهم بود که بحث می کنم که گذراندن وقت با دوستان شما مهم است ، حتی ضروری. اما یکی از نشانه های مردانی که قصد ازدواج دارند وقتی مشکلی در تشخیص زمان انجام کارهای مهمتر ندارد ، حتی اگر این امر به سادگی بودن با معشوق در زمان سخت باشد.
. ملاقات با خانواده
یک دوست دانشگاهی من یکبار گفت که یک زن باید با او به زادگاه کوچک داکوتای شمالی خود برگردد و قبل از اینکه بفهمد این عشق واقعی است ، امتحان "شب مست در شهر را با همه دوستان قدیمی" بگذراند. من هنوز در حال بررسی ارتباط آن آزمایش هستم. اما قطعاً چیزی در مورد معرفی عمدی خانواده ، به ویژه هنگامی که آنها در خارج از شهر زندگی می کنند ، وجود دارد که ابروهایم را بالا می برد. بنابراین می توان نشانه های پسری که تمایل به ازدواج دارد را د راو دید.
کل موضوع "ملاقات با خانواده" را می توان در مواقعی که به اهمیت آن در یک رابطه می رسد ، کلیشه کرد و بیش از حد تاکید کرد. با این وجود ، هماهنگی با خانواده مهم است. من نمی توانم از جانب همه مردان در این زمینه صحبت کنم ، اما مقدار زیادی از نظرات خانواده ام در مورد یک زن را جمع آوری کردم. بنابراین اگر از راه خود خارج شوم تا او را با خانواده همراه کنم ، به ویژه اگر این به معنای سفر برنامه ریزی شده در هر فاصله ای باشد ، منظور من تجارت است.
اندرس هم اتاقی من به تازگی از چنین سفری بازگشته است و بخشی از من که می خواهد دوستانم را با خوشحالی زندگی کند ، برای او بسیار هیجان زده است. اما پس از آن بخش دیگری از من وجود دارد-آن قسمتی که نمی خواهد رابطه عاشقانه و برادرانه کامل ما به پایان برسد-که در حال حاضر واقعاً روزهای سختی را سپری می کند. بیایید در مورد چیز دیگری صحبت کنیم.
. توجه به زنان دیگر (یا خیر)
همانطور که قبلاً توضیح دادم ، من در آگاهی زنان جذاب (AWA) نمره بسیار بالایی دارم. و از آنجا که هدایا باید به اشتراک گذاشته شوند ، خوشحال می شوم به دوستانم در مورد کسی که من متوجه شده ام هشدار دهم. دوستان مجرد من بسیار خوشحال هستند که در این سرگرمی شرکت کنند. و تا حدودی دوستان دوست یابی من نیز. اما هر از چند گاهی متوجه می شوم که یکی از دوستانم به طور قابل ملاحظه ای علاقه ای به شنیدن عشق جدیدم در نگاه اول نداشته است.
برادرم شاید بهترین مثال برای این پدیده باشد. در نقطه ای خاص ، وقتی متوجه دختری زیبا شدم ، به او گفتن را متوقف کردم ، فقط به این دلیل که از حالت چهره اش معادل "چه کسی مزخرف می گوید" خسته شده بودم. نه او ، زیرا او فقط یک زن در ذهن خود دارد ، و مدتی است که در حال حاضر است.