مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

روانکاوی چیست؟

اغلب وقتی مردم به روانکاوی فکر می کنند، فروید را در حال کشیدن سیگار و خاریدن ریش سفید خود تصور می کنند. متأسفانه، چنین تصویری این تصور را به وجود می‌آورد که روانکاوی متعلق به گذشته کهنه، و مملو از سرکوب، و نظریه‌های فکری دور در مورد حسادت آلت تناسلی و عقده ادیپ است. بله! روانکاوی قطعا مشکل تصویری دارد. در عوض چیزی که ما به آن نیاز داریم تصویری به روز و همچنین اطلاعات به روز شده است که حسی از روانکاوی واقعاً چیست را منتقل می کند: یک درمان روانشناختی پیشرفته که می تواند به افراد عادی کمک کند تا مشکلات روانی واقعی خود را در اینجا در سال 2014 برطرف کنند.

به عنوان یک درمان روان‌شناختی، روانکاوی روشی از روان‌درمانی مدرن است که می‌تواند برای افرادی که با مشکلات طولانی مدت در نحوه تفکر و احساس خود در مورد خود، جهان و روابط خود با دیگران دست و پنجه نرم می‌کنند، بسیار مفید باشد. مطمئناً، درمان‌های کوتاه‌مدتی وجود دارند که برای مشکلات کوتاه‌مدت مانند اضطراب یا افسردگی ناشی از یک عامل استرس‌زا، از دست دادن یا تروما مناسب‌تر هستند. اما برای مشکلات روانی که برای مدت طولانی در زندگی فرد وجود داشته است - اغلب از دوران کودکی - درمان عمیق تری لازم است. اینجاست که روانکاوی وارد می شود.

در واقع، روانکاوی ابتدا به عنوان درمانی برای بیمارانی که به سایر روش های پزشکی و روانشناختی موجود در آن زمان پاسخ نمی دادند، توسعه یافت. فروید به دلایلی چهره روانکاوی است، زیرا او به این کشف متحول کننده دست یافت که انواع خاصی از مشکلات ریشه در زیر سطح زندگی آگاهانه دارند. از آن زمان، روانکاوان بیشتر و بیشتر در مورد اینکه چگونه عوامل ناخودآگاه تا حد زیادی بر ما تأثیر می گذارد، چه برای خوب و چه برای بد، کشف کرده اند. هنگامی که این نیروهای ناخودآگاه منشأ مشکلات روانی قابل توجه و پایدار هستند، روش‌های درمانی که بر پیشنهاد، استدلال عقل سلیم یا اصلاح رفتار متکی هستند چندان مؤثر نیستند. در چنین مواردی به روشی نیاز است که به سطح ناخودآگاه برسد.

روش روانکاوی شامل ملاقات با یک متخصص سلامت روان با آموزش تخصصی و پیشرفته در کار با افراد در این سطح ناخودآگاه است. آموزش روانکاوی شامل 5 تا 8 سال تحصیل دکتری اضافی فراتر از آموزش های روانی، روانپزشکی، مددکاری اجتماعی یا سایر آموزش های بهداشت روان روان درمانگر است. بیماران به طور مکرر در جلسات 45-50 دقیقه ای شرکت می کنند - 3 تا 5 روز در هفته. در تمرین خودم، اکثر بیماران روانکاوانم را هر هفته چهار بار می بینم. دریافته‌ام که می‌توان کارهای خوبی را در یک درمان سه بار در هفته انجام داد و پنج بار (جای تعجب نیست!) بهینه است.

می‌پرسید چرا روانکاوی به چنین بسامدی نیاز دارد؟

تکرار جلسات کمک می کند تا کار عمیق تر شود، شدت آن حفظ شود و از زندگی بیرونی به زندگی درونی تغییر کند. وقتی بیشتر روزهای هفته را ملاقات می کنید، می توانید در مورد آنچه در زندگی بیرونی شما اتفاق می افتد کاملاً به روز باشید. سپس زمانی برای رفتن به داخل برای تأمل و کاوش وجود دارد. علاوه بر این، فرکانس بیشتر می تواند کمک کند زیرا گرما را روشن نگه می دارد. کار دردناکی که روزی کشف می شود زمان کمتری برای زیرزمینی دارد. پیوندهای ناخودآگاه به ضمیر خودآگاه - از یک روز به روز دیگر - را می توان هم در ذهن تحلیلگر و هم در ذهن بیمار تازه و زنده نگه داشت.

با توجه به نگاه کارشناسان مشاوره روانشناسی آویژه در روش روانکاوی، بیماران تشویق می شوند که آزادانه در مورد هر چیزی که به ذهنشان می رسد صحبت کنند، افکار و احساسات خود را به هر کجا که ممکن است دنبال کنند. این به ناخودآگاه اجازه می دهد تا خود را آشکار کند که کار آسانی نیست، زیرا ناخودآگاه می خواهد پنهان بماند. این باز بودن بیشتر توسط بیمار که روی مبل دراز کشیده است و درمانگر در پس زمینه، دور از دید، تسهیل می شود. اگرچه ممکن است ایده دراز کشیدن روی کاناپه تحلیلگر در ابتدا قدیمی و یا حتی کمی کلیشه ای به نظر برسد، اما به نظر می رسد که ذهن افراد را برای دیدن بهتر آنچه در داخل می گذرد باز می کند.

با تلاش منظم، بیمار به تدریج بیشتر و بیشتر را برای تحلیلگر آشکار می کند، نه تنها آنچه در پیش زمینه است، بلکه آنچه در پس زمینه و زیرزمین است. با انجام این کار، بیمار به ناچار پویایی ناخودآگاه خود را در رابطه با درمانگر زندگی خواهد کرد. این مورد انتظار و با طراحی است. بیمار می‌آید تا تحلیلگر را به‌عنوان «دوگانه» چهره‌های مهم از زمان‌های گذشته و از یک مکان ناخودآگاه در درون ببیند و با او ارتباط برقرار کند. در نتیجه، هم بیمار و هم تحلیلگر از پویایی ناخودآگاه بیمار - احساسات، نیات، سردرگمی‌ها، تحریف‌ها، امیدها و هراس‌هایی که بر زندگی او تأثیر می‌گذارند، در زمان واقعی احساس می‌کنند. احتمالاً این به نام انتقال را شنیده اید. این نان و کره یک تجزیه و تحلیل موثر است.

در پاسخ به تمام کارهایی که بیمار انجام می دهد، تحلیلگر زمان زیادی (بیشتر از روان درمانگر معمولی) را صرف گوش دادن و تفکر می کند. برای تحلیلگر، توجه دقیق، هضم ذهنی و زمان لازم است تا درک کاملی از آنچه در درون بیمار می گذرد، چرایی وقوع آن، و اینکه چگونه زندگی امروز او را شکل می دهد، ایجاد کند. هنگامی که تحلیلگر تا حدودی از این پویایی های ناخودآگاه درک داشته باشد، آن درک را در قالب کلمات بیان می کند. به این می گویند تفسیر. در طول سال‌ها، تفسیر تحلیلی نسبت به روزهای اولیه کمتر دور و عقلانی شده است. بیشتر تحلیل گران سعی می کنند عاری از اصطلاحات، واضح، صریح و تا حد امکان درگیر احساسات باشند. یک تحلیلگر خوب سعی می کند با بیمار ارتباط برقرار کند تا هم بینش و هم درک عاطفی را منتقل کند. تفسیر به عنوان خوراکی برای تفکر ارائه می شود. تحلیلگران تمام تلاش خود را می کنند تا درک را به گونه ای ارائه کنند که بیماران بتوانند آن را دریافت کنند، بجوند، هضم کنند و از آن تغذیه شوند.

اینها ویژگی های اساسی روانکاوی است که به افراد کمک می کند ریشه تغییر کنند. در پست های بعدی این مجموعه، سوالات مرتبطی مانند: آیا روانکاوی مرده است یا زنده است؟ آیا روانکاوی برای من مناسب است؟ آیا واقعا کمک می کند؟ چگونه می توانم بفهمم که کار می کند؟ انتظار دارم چه نوع تغییراتی را ببینم؟ چه مدت باید طول بکشد؟ آیا همه به آن نیاز دارند؟ آیا به آن نیاز دارم؟ در پایان، امیدوارم دیدگاهی متفکرانه، با تجربه و خودی را اضافه کنم که ممکن است یک درمان روانکاوانه را حتی برای شما ارزشمند کند.

منبع:

روانشناسی خانواده تلفنی آویژه

https://www.psychologytoday.com/us/blog/headshrinkers-guide-the-galaxy/201401/what-is-psychoanalysis