مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

چرا بعضی فرزندان از والدین خود متنفر میشوند؟

بسیاری از مردم روابط نزدیکی با والدین خود دارند - در واقع، برخی مادر یا پدر خود را بهترین دوست خود می دانند. اما همیشه اینطور نیست.

یک روایت کمتر خوش شانس وجود دارد: برخی افراد از والدین خود متنفرند.

آنها نه تنها فاقد آن ارتباط صمیمانه هستند بلکه هر از گاهی با والدین خود مخالفت می کنند. در عوض، آنها مادر، پدر یا هر دو را تحقیر می کنند.

آیا این طبیعی است؟ آیا تنفر از پدر و مادر طبیعی است؟ به علاوه، برخی از دلایل اصلی این نفرت چیست؟

چرا از پدر و مادرم متنفرم؟

علت نفرت از والدین می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد، اما در بیشتر موارد، والدین با فرزند خود بدرفتاری کرده اند (از لحاظ فیزیکی، کلامی و/یا احساسی). طبیعی است و انتظار می رود که اگر والدینتان با شما بدرفتاری کردند، شما دل خوشی از آنها نداشته باشید! - چه آنها عمداً از شما سوء استفاده کردند، چه انتظارات غیرواقعی و مضر از شما در زندگی ای داشته اند که از آن متنفرید.

اما در سناریوهای دیگر چطور؟

بگویید پدر و مادر بی نقصی دارید: ولی علیرغم تعهد آنها به بزرگ کردن شما و دوست داشتن شما به عنوان فرزندشان، شما همان عشق را نسبت به آنها احساس نمی کنید.

در عوض احساس تنفر می کنید. آیا این طبیعی است؟ این چندان رایج نیست، اما به این معنی نیست که شما غیرعادی هستید. به احتمال زیاد یک دلیل پنهان در پشت این احساسات منفی وجود دارد و بهترین راه برای مبارزه با نفرت این است که به دلیل آن برسید.

علل احتمالی زمینه ای زیر را در نظر بگیرید:

1- میل به استقلال

شما ممکن است به سادگی بخواهید یا به دنبال استقلال بیشتری باشید، و در نتیجه رابطه شما با والدینتان به تنش ختم شود. این معمولا با افزایش سن زیاد اتفاق می افتد. مثلا وقتی پس از سال اول دانشگاه برای تابستان به خانه برگشتم، از پدرم انتظار استقلال و انعطاف و آزادی بیشتری داشتم. با این حال، انگار در نوجوانی در دبیرستان به خانه ام برگشتم. این قطعاً به رابطه من و پدرم لطمه زد و اگر ما محترمانه در مورد این موضوع صحبت نمی‌کردیم، ممکن بود امروز هم با هم دعوا داشتیم.

2- میل به شورش در نوجوانی

بسیاری از نوجوانان دوره‌ای از شورش را پشت سر می‌گذارند و والدین هرگز نمی‌دانند بهترین راه برای مقابله با آن چیست؟

این کار دشوار و دردسرساز است زیرا می‌تواند باعث تقویت و یا در اغلب موارد آسیب به رابطه شود. اگر والدین با تنبیه و تحقیر پاسخ دهند، مطمئناً می تواند منجر به نفرت کودک از آنها شود.

3. قرارگیری در معرض رسانه ها و شبکه های اجتماعی

رابطه شما حتی می تواند تحت تأثیر نوع برنامه های تلویزیونی یا فیلم هایی باشد که تماشا می کنید. ممکن است یک رابطه والد-فرزند کمی متفاوت یا مطلوب‌تر را ببینید که روی صفحه نمایش داده می‌شود و آرزو می‌کنید که رابطه شما با والدینتان بیشتر شبیه آن باشد. این می تواند منجر به انتظارات غیر واقعی و رنجش عمیق شما شود.

4. اخلاق و/یا سبک زندگی متفاوت

در حالی که والدین ما معمولاً ما را با ایده آل های خود به عنوان ستون فقرات رشد ما بزرگ می کنند، ما همیشه از سیستم اعتقادی یا سبک زندگی آنها پیروی نمی کنیم. اگر والدینتان به انتخاب‌های شما اعتراض داشته باشند یا تفاوت‌هایتان آنقدر متفاوت باشد که باعث ایجاد مشکلات بزرگ شود، این می‌تواند باعث ایجاد فشار قابل توجهی در رابطه شما شود. به عنوان مثال، خانواده‌ای که مذهبی هستند ممکن است با پسرشان مشکل داشته باشند وقتی که اعلام کند به خدا اعتقاد ندارد یا حتی تصمیم بگیرد با کسی که به خدا اعتقاد ندارد قرار ازدواج بگذارد.

آیا هیچ یک از موارد فوق با شما همخوانی دارد؟ همانطور که قبلاً در مشاوره نوجوان فمیلیکو اشاره کردیم، دلیل نفرت شما از والدین ممکن است با دلیل نفرت شخص دیگری از والدین خود متفاوت باشد. با این حال، ممکن است بتوانید خشم خود را به یکی از دلایل بالا ردیابی کنید.

من از والدینم متنفرم! چه کار کنم؟

اگر از والدین خود متنفر هستید، ممکن است در مورد اینکه چه کاری باید انجام دهید وحشت داشته باشید. اول، آرامش خود را حفظ کنید. به یاد داشته باشید که داشتن احساسات منفی نسبت به والدین و سایر اعضای خانواده طبیعی است. سپس، چند نکته را برای حرکت بعدی خود دنبال کنید، که ابتدا باید یک تصمیم بگیرید:

آیا می خواهید رابطه با والدین خود را حفظ کنید یا نه؟

اگر این امکان پذیر نیست یا نمی خواهید رابطه را اصلاح یا درست کنید، در اینجا چند توصیه برای شما وجود دارد:

1. منزل خود را تغییر دهید

اگر هنوز با والدین خود زندگی می کنید، وقت آن است که از خانه خارج شوید (البته اگر 18 سال دارید). در حالی که گفتن این کار آسان تر از انجام آن است، مهم است که از وضعیت ناسالم زندگی خارج شوید. با یک دوست در مورد جستجوی یک آپارتمان با هم صحبت کنید. یا اینکه خودتان مکانی را پیدا کنید. تنها زندگی کردن ممکن است به شما فضا و آزادی را بدهد که در جستجوی آن هستید.

3. تعامل با والدین خود را محدود کنید

قبل از نقل مکان و بعد از بیرون رفتن، با والدین خود ارتباط برقرار نکنید، مگر اینکه مجبور باشید. اگر هنوز با آنها زندگی می کنید، احتمالاً بهترین کار این است که وقتی مستقیماً با شما صحبت می کنند پاسخ دهید تا آرامش را حفظ کنید، اما در غیر این صورت، خونسردی خودتان را حفظ کنید. وقتی دیگر با والدین خود زندگی نمی کنید، به حداقل رساندن این تعاملات بسیار آسان تر خواهد بود.

4. آدم بزرگتر و منطقی تری باش

اگر والدین شما به مکالمات یا مشاجره های ناراحت کننده معروف هستند، تمام تلاش خود را بکنید تا تلافی نکنید. آدم بزرگتری باش مقابله به مثل با پرخاشگری آنها فقط آتش را شعله ور می کند و اوضاع را بدتر می کند. باز هم، تمام تلاش خود را بکنید تا تعاملات خود را با آنها به حداقل برسانید و بر دریافت فضای بسیار مورد نیاز از آنها تمرکز کنید.

5. از خود حمایت کنید و به مشاور مراجعه کنید

ممکن است در حال حاضر همه شما عصبانی باشید - اما در آینده (احتمالاً به زودی)، احتمالاً تسلیم سایر احساسات منفی مانند غم و اندوه خواهید شد. پایان دادن به یک رابطه و کنار گذاشتن یکی از عزیزان از زندگیتان سخت است، حتی اگر آن رابطه سالم ترین رابطه نباشد. حتماً با عزیزان خود یا یک درمانگر در مورد احساس خود صحبت کنید و از حمایت مورد نیاز خود بهره مند شوید.

6. روی خودتان تمرکز کنید

اکنون زمان آن فرا رسیده است که تمرکز خود را بر تنفر خود از والدین خود متوقف کنید و روی خود تمرکز کنید. علیرغم کینه ای که نسبت به والدین خود دارید و علت آن نفرت، می توانید به فردی تبدیل شوید که می خواهید باشید. شروع به گذراندن وقت با افرادی کنید که دوستشان دارید و کارهایی را انجام دهید که شما را سرشار از شادی می کند.

از سوی دیگر، اگر علاقه مند به اصلاح روابط خود با والدین خود هستید، پس باید با آنها بنشینید و صمیمانه صحبت کنید.

نفرت کلمه ای قوی است و از احساسات قوی ناشی می شود. اگر روابط شما با والدینتان به این نقطه رسیده است، وقت آن است که احساسات خود را با آنها در میان بگذارید.

حتما به حرف های آنها هم گوش کنید. و اگر به یک واسطه نیاز دارید به مشاوره خانواده درمانی بروید. یک درمانگر به عنوان آن واسطه عمل می کند، دیدگاه یک فرد خارجی را ارائه می دهد، و با تخصص حرفه ای به شما کمک می کند تا روابط خود را بهبود بخشید.

منبع: مشاوره خانواده فمیلیکو

سوء استفاده از طریق رسانه های اجتماعی پدر مادر ها باید حواستان جمه باشد

 

رسانه های اجتماعی به روشی قابل توجه برای سوء استفاده از نوجوانان تبدیل شده اند.

از آنجایی که رسانه‌های اجتماعی اجازه می‌دهند فعالیت‌ها و عکس‌های نوجوان شما توسط تعداد زیادی از افراد مشاهده شود، نوجوانانی که اغلب از فضای مجازی استفاده می‌کنند، این تعاملات را تهدیدی برای رابطه می‌بینند و اغلب وقتی صحبت از استفاده نوجوان شما از رسانه‌های اجتماعی به میان می‌آید متاسفانه تهدیدات دست کم گرفته می‌شوند.

اگر متوجه تغییری در رفتار نوجوان خود در رابطه با رسانه های اجتماعی شدید، باید کمی عمیق تر بگردید تا ببینید چه خبر است. در اینجا چند راه برای استفاده نوجوانان از رسانه های اجتماعی که برای سوء استفاده از آنها استفاده میشود آورده شده است.

به نوجوان خود می گوید که در رسانه های اجتماعی با چه کسانی می تواند دوست شود و نمی تواند
حساب‌های رسانه‌های اجتماعی نوجوان شما را زیر نظر دارد.


از عملکرد در حساب‌های رسانه‌های اجتماعی برای نظارت بر نوجوان خود استفاده می‌کند.


از نوجوانتان درباره مکان‌هایی که بوده‌اند و با چه کسانی بوده‌اند سؤال می‌کند.


نوجوان شما را مجبور می‌کند پست‌های رسانه‌های اجتماعی یا عکس‌هایی از خودش را که جلب توجه می‌کند یا مورد پسند افراد زیادی قرار می‌گیرد، حذف کند.


ایجاد حساب‌های جعلی در رسانه‌های اجتماعی به عنوان راهی برای جاسوسی از نوجوان شما به صورت آنلاین.


از نوجوان شما می‌خواهد که برای پست کردن چیزی به صورت آنلاین اجازه بخواهد.


از رسانه های اجتماعی برای تحقیر، تحقیر و شرمساری نوجوان شما پس از جدایی استفاده می کند.


با هک کردن اکانت نوجوان شما یا راه اندازی یک حساب جعلی - به خصوص پس از جدایی، باعث آزار سایبری آنلاین میشود.

چگونه از سوء استفاده در فضای مجازی جلوگیری کنیم؟


هیچ نوجوانی با این انتظار که ممکن است مورد آزار و اذیت قرار گیرد وارد یک رابطه دوستی نمی شود. اما، متأسفانه، سوء استفاده در فضای مجازی در روابط نوجوانان بسیار رایج است.


به همین دلیل، شما و نوجوانتان باید تمام اقدامات احتیاطی را برای اطمینان از ایمن بودن آنها از نظر دیجیتال انجام دهید. در اینجا چند نکته در مورد چگونگی استفاده نوجوان شما در رابطه با جنبه دیجیتالی روابط وجود دارد. از طرفی باید دلیل گرایش نوجوان به جنس مخالف را بدانید.

به نوجوان خود یادآوری کنید که او حق دارد در روابط خود احساس امنیت کند.


اطمینان حاصل کنید که نوجوان شما می داند که یک رابطه سالم شامل احترام متقابل و زندگی خارج از رابطه شامل دوستان و فعالیت ها است.


به نوجوان خود یادآوری کنید که رمز عبور را با کسی به اشتراک نگذارد، حتی دوست صمیمی اش.


نوجوان خود را تشویق کنید تا از عملکردهایی مانند "اعلام حضور" در رسانه های اجتماعی یا برنامه های اشتراک گذاری مکان در تلفن خود استفاده نکند.


به نوجوان خود یادآوری کنید که گوشی هوشمند او دارایی شخصی اوست و نباید آن را به شخص دیگری از جمله شریک زندگی خود تحویل دهد تا از آن استفاده کند.


نوجوان خود را تشویق کنید تا قبل از اشتراک گذاری آنلاین، اطلاعات مکان را از عکس های خود حذف کند.


به نوجوان خود کمک کنید تا گذرواژه های امن و تنظیمات حریم خصوصی را در حساب های رسانه های اجتماعی ایجاد کند و اقدامات احتیاطی ایمنی را برای بررسی همه عکس هایی که در آنها برچسب گذاری شده اند، قبل از پست آنلاین اجرا کند.

نکته ای از کارشناسان مرکز مشاوره فمیلیکو


اگر نوجوان شما سوء استفاده دیجیتالی را تجربه می‌کند، ممکن است بسیار سخت به نظر برسد، اما کمکی در دسترس است. با صحبت کردن با نوجوان خود در مورد آنچه می بینید شروع کنید و افکار و احساسات او را در مورد رابطه جویا شوید.

گاهی اوقات نوجوانان متوجه نمی شوند که آنچه برای او می گذرد عادی نیست. یا ممکن است آنقدر از شریک زندگی خود ترس داشته باشند که بدانند چگونه کارها را پایان دهند. اما با هم، می توانید راهی مطمئن برای پایان دادن به رابطه عطفی سمی نوجوان خود پیدا کنید.

سعی کنید از جدایی نوجوان خود یا پایان دادن به مکالمات با دوستان اجتناب کنید. در عوض، به آنها قدرت دهید تا خودشان تصمیم بگیرند. در بسیاری از مواقع، خواسته های والدین اثر معکوس خواهد داشت و دو نوجوان را به هم نزدیکتر می کند.

آنها شروع به ایجاد ذهنیت "ما در برابر جهان" می کنند. آهسته حرکت کنید و سوال بپرسید. در نهایت، نوجوان شما خواهد دید که این رابطه ناسالم است.

در این میان، منابعی برای کمک به شما و نوجوانتان وجود دارد. برای مثال، می‌توانید در هر زمان از شبانه‌روز با خط تلفن ملی خشونت خانگی تماس بگیرید.

منبع:

https://www.verywellfamily.com/

 

آیا والدین باید از فرزندان خود عذرخواهی کنند؟

بسیاری از والدین به ما می گویند که پس از فریاد زدن بر سر فرزندانشان احساس گناه می کنند. آنها به یاد دارند که در کودکی چه احساس بدی داشتند وقتی والدینشان بر سر آنها فریاد می زدند و حتی با خود قسم می خوردند که هرگز به عنوان والدین این کار را نخواهند کرد. در مشاوره فمیلیکو ما با این والدین ابراز همدردی می کنم و اذعان می کنیم که فرزندپروری یکی از سخت ترین کارها در جهان است. وقتی فرزندتان بعد از اینکه برای چندمین بار به او گفتید لباس‌های کثیف‌اش را بعد از دوش گرفتن در حمام بگذارد، مدام لباس‌های کثیف‌اش را  کف حمام می‌گذارد، صبور ماندن سخت است. اما فریاد زدن کودکان را می ترساند و باعث می شود که نسبت به خود احساس بدی داشته باشند، بنابراین جبران آن مهم است.

ما در مشاوره کودک فمیلیکو همیشه به والدین اطمینان می دهیم که راه هایی برای ترمیم تعامل ناراحت کننده با کودکان، حتی چند روز بعد وجود دارد. ما آن را «پاکسازی وضعیت» می نامیم. به نوعی احساس گناه والدین در این لحظات در واقع مثبت است. این یک سیگنال داخلی است که آنها باید کاری انجام دهند تا مسائل را اصلاح کنند. به آنها انگیزه می دهد تا اقدام کنند.

اولین قدمی که پیشنهاد می کنم عذرخواهی از کودک است. از لحاظ تاریخی، والدین از این می‌ترسیدند که گفتن «متاسفم» آنها را ضعیف جلوه دهد یا اختیاراتشان را از بین ببرد. برعکس، در واقع والدین را قوی جلوه می دهد. این نشان می دهد که آنها به اندازه کافی به کودکان خود اهمیت می دهند که مسئولیت اعمال منفی خود را بر عهده بگیرند و جبران کنند. علاوه بر این، کودکان این پیام مهم را دریافت می کنند که والدین آنها نمی خواهند به احساسات آنها صدمه بزنند - آنها را دوست دارند.

همچنین اطلاعات مهم دیگری را به کودکان می دهد. آنها یاد می گیرند که وقتی در یک رابطه هستند، بسیار مهم است که مسئولیت رفتارهای منفی خود را بپذیرند و راه های بهتری برای مدیریت موقعیت ها در آینده پیدا کنند. این کلید ایجاد یک رابطه موفق است.

هنگامی که عذرخواهی کردید، در مورد این وضعیت با فرزندتان صحبت کنید و راه های دیگری را که هر دوی شما می توانستید با هم تعامل داشته باشید، بررسی کنید. می‌توانید با پرسیدن «چه کار متفاوتی می‌توانستیم انجام دهیم؟» از فرزندتان دعوت کنید تا با شما مشکل حل کند؟ و چند پیشنهاد ارائه دهید. به عنوان مثال، ممکن است پیشنهاد دهید: «شاید مامان می‌توانست بگوید: «از شما خواستم لباس‌هایتان را بعد از شستن لباس بردارید و شما به من توجهی نکردید. می‌توانی لطفاً برگردی و وسایلت را در بند بگذار.»

به خاطر داشته باشید که کودکان برای درونی کردن قوانین نیاز به تکرارهای بی پایان دارند و آنها همچنان هر از گاهی مرتکب خطا می شوند. یادآوری های آرام روند را سرعت می بخشد. لحظه ای که شروع به کار کردن می کنید، همه چیز به سمت پایین می رود.


سپس، از فرزندتان بپرسید که چه کاری می‌توانست متفاوت انجام دهد و پیشنهادی بدهید: «شاید می‌توانستید بگویید، «متاسفم که لباسم را روی زمین گذاشتم. عجله داشتم که نمایشم را ببینم. سعی می کنم دفعه بعد به یاد بیاورم.» شما هرگز نمی دانید. بچه‌ها اغلب راه‌حل‌های ابتکاری خود را ارائه می‌کنند، مانند: «یک علامت می‌سازم و روی در حمام می‌گذارم تا به من یادآوری کند!»


هر بار که شما و فرزندانتان موقعیتی را به این شکل اصلاح کنید، پیوند نزدیک شما باز می گردد. فرزند شما این راه حل مسئله را درونی می کند و به یک الگوی مثبت برای آینده تبدیل می شود.

 عذرخواهی را لوث نکنید !!

  • با اینکه عذرخواهی اولین گام برای جبران اشتباه و خطا است اما نباید آن را لوث کنید! منظور ما این است که عذرخواهی از کودک به این معنا نیست که ما همیشه مجاز به اشتباه هستیم. راندن در جاده عذرخواهی به مرور زمان اقتدار و بزرگی شما را زیر سوال برده و تاثیرات منفی بر روحیه فرزندتان می‌گذارد. در واقع نگاه ما یک نگاه پیشگیرانه است؛ به این معنا که سعی کنیم کمتر در دام اشتباه و خطا بیفتیم.
  • معذرت خواهی از کودک به طور زبانی، گام اول این داستان است. اگر شما تنها به عذرخواهی زبانی اتکا کرده و به دنبال جبران و اصلاح آن نباشید، تنها مفهوم و معنای عذرخواهی را لوث و بی ارزش می‌کنید. از طرف دیگر با تکرار این رفتار، دیگر عذرخواهی معنا و مفهوم خود را برای کودکتان از دست می‌دهد.
  • سعی کنید به کودک خود بیاموزید که عذرخواهی کردن ساده و معمولی با عذرخواهی که ما مد نظرمان است، فرق می‌کند. به طور مثال عذرخواهی معمولی بعد از برخورد ساده با شخص دیگری با عذرخواهی که نیاز به تغییر رفتار ناشایست دارد، کاملا متفاوت است.

منبع:

فمیلیکو

آیا بیماری پانیک منجر به مرگ می‌شود؟

علائم حمله پانیک شامل اضطراب شدید و احساسات فیزیکی ترس، مانند افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، لرزش و تنش عضلانی است.
محرک‌های حملات پانیک می‌تواند شامل تنفس بیش از حد، دوره‌های طولانی استرس، فعالیت‌هایی باشد که منجر به واکنش‌های فیزیکی شدید (به عنوان مثال ورزش، نوشیدن بیش از حد قهوه) و تغییرات فیزیکی بعد از بیماری یا تغییر ناگهانی محیط می‌شود.
حملات پانیک را می توان با طیف وسیعی از درمان ها از جمله داروها، روان درمانی و مدیریت استرس و تکنیک های آرام سازی درمان کرد.

علل

مشخص نیست که چه چیزی باعث حملات پانیک یا اختلال پانیک می شود، اما این عوامل ممکن است نقش داشته باشند:
ژنتیک
استرس عمده
خلق و خوی که بیشتر به استرس حساس است یا مستعد احساسات منفی است
تغییرات خاصی در نحوه عملکرد بخش هایی از مغز شما
حملات پانیک ممکن است در ابتدا به طور ناگهانی و بدون هشدار ظاهر شوند، اما با گذشت زمان، معمولاً در موقعیت های خاصی ایجاد می شوند.
برخی از تحقیقات روانشناسی آویژه نشان می دهد که واکنش طبیعی بدن شما در برابر خطر در حملات پانیک دخیل است. به عنوان مثال، اگر یک خرس گریزلی به دنبال شما بیاید، بدن شما به طور غریزی واکنش نشان می دهد. ضربان قلب و تنفس شما با آماده شدن بدن برای یک موقعیت خطرناک تسریع می شود. بسیاری از واکنش های مشابه در حمله پانیک رخ می دهد. اما ناشناخته است که چرا وقتی هیچ خطر آشکاری وجود ندارد، حمله پانیک رخ می دهد.

عوامل خطر

علائم اختلال هراس اغلب در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود و زنان را بیشتر از مردان مبتلا می کند.
عواملی که ممکن است خطر ابتلا به حملات پانیک یا اختلال پانیک را افزایش دهند عبارتند از:
  • سابقه خانوادگی حملات پانیک یا اختلال پانیک
  • استرس عمده زندگی، مانند مرگ یا بیماری جدی یکی از عزیزان
  • یک رویداد آسیب زا، مانند تجاوز جنسی یا یک تصادف جدی
  • تغییرات عمده در زندگی شما، مانند طلاق یا اضافه شدن نوزاد
  • سیگار کشیدن یا مصرف بیش از حد کافئین
  • سابقه آزار جسمی یا جنسی در دوران کودکی

عوارض

حملات پانیک و اختلال پانیک در صورت درمان نشدن می‌توانند تقریباً هر بخش از زندگی شما را تحت تأثیر قرار دهند. ممکن است آنقدر از حملات پانیک بیشتر بترسید که در حالت ترس دائمی زندگی کنید و کیفیت زندگی شما را خراب کند.

عوارضی که حملات پانیک ممکن است ایجاد کند یا با آنها مرتبط باشد عبارتند از:

  • ایجاد فوبیای خاص، مانند ترس از رانندگی یا ترک خانه
  • مراقبت های پزشکی مکرر برای نگرانی های سلامتی و سایر شرایط پزشکی
  • دوری از موقعیت های اجتماعی
  • مشکلات در محل کار یا مدرسه
  • افسردگی، اختلالات اضطرابی و سایر اختلالات روانپزشکی
  • افزایش خطر خودکشی یا افکار خودکشی
  • سوء استفاده از الکل یا مواد دیگر
  • مشکلات مالی
برای برخی از افراد، اختلال هراس ممکن است شامل آگورافوبیا باشد - اجتناب از مکان‌ها یا موقعیت‌هایی که باعث اضطراب شما می‌شوند، زیرا می‌ترسید در صورت داشتن حمله پانیک نتوانید فرار کنید یا کمک بگیرید. یا ممکن است برای ترک خانه خود به دیگران متکی باشید که با شما باشند.

پیشگیری

هیچ راه مطمئنی برای جلوگیری از حملات پانیک یا اختلال پانیک وجود ندارد. با این حال، این توصیه ها ممکن است کمک کند.

  • در اسرع وقت برای حملات پانیک درمان کنید تا از بدتر شدن یا بیشتر شدن آنها جلوگیری کنید.
  • برای کمک به جلوگیری از عود یا بدتر شدن علائم حمله پانیک، برنامه درمانی خود را دنبال کنید.
  • فعالیت بدنی منظم داشته باشید، که ممکن است در محافظت در برابر اضطراب نقش داشته باشد
افراد مبتلا به پانیک به دلیل رنج و اضطرابی که متحمل می‌شوند زندگی سختی دارند. از این رو باید درمان پانیک را آغاز کنند و در صورتی که به موقع برای درمان اقدام شود، بهبود آن سریع‌تر پیش خواهد رفت و فرد راحت‌تر می‌تواند به زندگی خود ادامه دهد. علاوه بر آن درمان این بیماری در درجه اول با روان درمانی آغاز می‌شود و با توجه به سابقه بیماری فرد یا شدت آن ممکن است دارو درمانی نیز انجام شود. در ادامه به بررسی روش‌های درمان این اختلال می‌پردازیم.
منبع:
https://www.betterhealth.vic.gov.au/
https://psychology.avije.org/

از دست دادن میل جنسی در مردان

مردان دوست ندارند در مورد کاهش میل جنسی صحبت کنند.به گفته مرکز مشاوره خانواده فمیلیکو برنامه ای گام به گام برای کمک به ازدواج های با رابطه کم جنسی و بدون رابطه جنسی میتواند مفید باشد، اما از دست دادن میل جنسی در مردان یا مهار میل جنسی، بیش از هر اختلال جنسی دیگری بر ازدواج تاثیر میگذارد.

از دست دادن علاقه به رابطه جنسی ممکن است به اندازه زنان اتفاقی رایج برای مردان نباشد: حدود 15 تا 16 درصد مردان و حداقل دو برابر این تعداد زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. استر پرل، زوج درمانگر در شهر نیویورک و نویسنده کتاب رابطه جنسی در اسارت، می گوید: « وقتی مردها علاقه خود را به رابطه جنسی از دست می دهند، آنها بیشتر از زنان می ترسند - مردانگی آنها به قدری با تمایلات جنسی آنها مرتبط است که بسیار تهدیدکننده است.

از دست دادن میل جنسی مردان را نسبت به زنان بیشتر از بقیه زندگی خود ناراضی تر می کند. ادوارد لومان، استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه شیکاگو، نویسنده همکار سازمان اجتماعی جنسی می‌گوید: تنها 23 درصد از مردانی که میل جنسی از دست داده‌اند، می‌گویند که هنوز از زندگی به طور کلی بسیار خوشحال هستند در مقابل 46 درصد از زنان. در ایالات متحده. این بیشتر مردان را آزار می دهد.

اما از دست دادن میل جنسی چیزی نیست که شما مجبور باشید با آن زندگی کنید. کارهای زیادی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا میل جنسی و دیدگاه شاد خود را نسبت به زندگی به دست آورید.

چگونه متوجه می شوید که مشکل از دست دادن میل جنسی دارید؟


از دست دادن میل جنسی معمولاً ناگهانی اتفاق نمی‌افتد - مثل سرماخوردگی نیست که یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوید و اوه، همینطور است. می تواند یک روند تدریجی باشد. اگرچه تعریف دقیق آن دشوار است، اما لومان آن را چنین می سنجد: "این عدم علاقه به رابطه جنسی برای چندین ماه از سال گذشته ادامه داشته است."


فراوانی فعالیت جنسی بهترین معیار برای سنجش علاقه جنسی نیست - بنابراین بسیاری از شرایط می توانند مانع از رابطه جنسی شوند، حتی اگر میل وجود داشته باشد. اما اگر در یک رابطه متعهد هستید و کمتر از حد معمول رابطه جنسی دارید - تقریباً یک بار در هفته - ممکن است از خود بپرسید که آیا از چیزهایی که هستند راضی هستید یا خیر.

اگر از از دست دادن میل جنسی خود راضی نیستید، محققان موافقند که بهتر است با این مسائل قبل از اینکه ریشه دار شوند دست و پنجه نرم کنید. برای کمک به شناسایی علائم هشدار دهنده اولیه، ببینید آیا به سوالات زیر پاسخ درست یا نادرست می دهید:


لمس کردن فقط در اتاق خواب انجام می شود.
رابطه جنسی به شما احساس ارتباط و اشتراک گذاری نمی دهد.
یکی از شما همیشه آغازگر است و دیگری احساس فشار می کند.
شما دیگر منتظر رابطه جنسی نیستید.
رابطه جنسی مکانیکی و معمولی است.
شما تقریباً هرگز درباره همسرتان افکار یا تخیلات جنسی ندارید.
شما حداکثر یک یا دو بار در ماه رابطه جنسی دارید.
مک کارتی می نویسد: «اگر به بسیاری یا بیشتر این سؤالات پاسخ درست داده باشید، ممکن است در مسیر از دست دادن میل جنسی باشید. درک علل مختلف اولین قدم برای یافتن راه حل مناسب است.

علت از دست دادن میل جنسی در مردان چیست؟


علل این مشکل پیچیده از جسمی و پزشکی گرفته تا روانی و اجتماعی است. 

اختلال نعوظ باعث از دست دادن میل جنسی می شود


ناتوانی جنسی یا ED، اختلال نعوظ، همان از دست دادن میل جنسی نیست، اما وقتی یکی را تجربه می کنید، دیر یا زود احتمالاً دیگری را نیز احساس خواهید کرد. لومان می گوید: «تنها 7 درصد از مردان جوان گزارش می دهند که قادر به حفظ نعوظ نیستند. اگرچه ED با افزایش سن افزایش می‌یابد: لومان می‌گوید: «در سن 40 سالگی 12 درصد، برای سنین 50 تا 59 سال 18 درصد است؛ و سپس در سن 60 تا 25 درصد تا 30 درصد افزایش می‌یابد».

خبر خوب:

لومان می‌گوید بسته به علت، «داروها می‌توانند به آن کمک کنند». وازودیلاتورها مانند ویاگرا، سیالیس و لویترا جریان خون را در آلت تناسلی افزایش می دهند. همچنین به درک این نکته کمک می‌کند که در حین عشق‌بازی، نعوظ طبیعی است - مک‌کارتی می‌گوید: «این می‌تواند دو تا پنج بار در یک جلسه جنسی ۴۵ دقیقه‌ای اتفاق بیفتد».

اضطراب عملکرد و از دست دادن میل جنسی


به گفته لومان، مردان دو مشکل عمده را گزارش می کنند: اضطراب در مورد عملکرد و اوج گیری خیلی زود. به گفته لومان، تقریباً از هر سه مرد، یک نفر انزال زودرس را گزارش می‌کند، در حالی که کمتر از هر پنج مرد یک نفر نگران عملکرد است.


و اضطراب به همین جا ختم نمی شود. بسیاری از شوهران مدرن، دوست داشتنی و وظیفه شناس احساس می کنند که واقعاً "عملکرد" ​​نکرده اند، مگر اینکه همسرشان در طول رابطه جنسی نیز به اوج خود برسد. و همانطور که آمار لومان نشان می دهد، تنها 26 درصد از زنان گزارش می دهند که در طول رابطه جنسی همیشه ارگاسم را تجربه می کنند، در حالی که این رقم در مردان 75 درصد است. جای تعجب نیست که مردان این فشار را احساس می کنند - و اجرای تحت فشار می تواند باعث کاهش میل جنسی شود.

استرس منجر به از دست دادن میل جنسی می شود


استرس شغلی و عزت نفس نیز عوامل مهمی هستند. مرکز مشاوره جنسی فمیلیکو می‌گوید: «اگر عملکرد مردی در محل کار به چالش کشیده شود، و او احساس نمی‌کند که به موفقیت می‌رسد یا احساس ارزشمندی نمی‌کند، اغلب از نظر جنسی خود را بی‌حس می‌کند. احساس لیاقت نداری، تو تعطیل می‌شوی.»

کمبود میل جنسی در افراد ممکن است دلایل مختلفی مانند شرایط روحی نامناسب، مشکلات جسمانی و... داشته باشد که نیاز به درمان اساسی دارد. برخی افراد عموما سرد هستند و تمایلی به رابطه جنسی ندارند و در زندگی مشترک مشکلات زیادی خواهند داشت. برخی دیگر نیز در طول زندگی مشترک دچار کاهش میل جنسی می‌‌شوند. توصیه ما به شما این است برای جلوگیری از بروز این مشکلات، قبل از ازدواج برای تشخیص درست این مسئله از مشاوره ازدواج کمک بگیرید. چنانچه در زندگی مشترک نیز از کمبود میل جنسی رنج می‌برید مراجعه به متخصصین اورولوژی و متخصص زنان بهترین راهکار خواهد بود.

منبع:

فمیلیکو

 https://www.webmd.com/sex-relationships/features/loss-of-libido-in-men