مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

عشق و محبت در خانواده

هر یک از ما می خواهیم فرزندانمان روابط مثبتی برقرار کنند - قدرت عشق ، حمایت ، دوستی و تشویق بی قید و شرط را در طول مدرسه و زندگی تجربه کنند.


اما ما همچنین می دانیم که ایجاد و حفظ روابط کاری سخت است - تلاشی که نیاز به توانایی همکاری برای تعامل با دیگران دارد.


روانشناسان این ظرفیت را جامعه پذیری می نامند ، و ما آن را در کودکان هنگامی که لذت بردن آنها را از کنار هم مشاهده می کنیم تشخیص می دهیم - گپ زدن ، شوخی ، خندیدن ، کار کردن و ایجاد دوستی. اجتماعی بودن اغلب با درون گرا یا برون گرا اشتباه گرفته می شود. اما اگر ما جامعه پذیری را مفهومی سطح بالاتر از درون گرایی یا برون گرایی بدانیم ، درک این ویژگی آسان تر است.


به زبان ساده ، همه کودکان ، صرف نظر از نوع شخصیت ، می توانند یاد بگیرند که احساسات و رفتارهایی را درک کرده و بیان کنند که انواع روابط لازم برای شکوفایی انسان را تسهیل می کند. برخی از کودکان توانایی های خود را به شیوه های آرام تر و درون گرا بیان می کنند ، در حالی که برخی دیگر به شیوه های پرانرژی تر و برون گرا تعامل دارند. هیچ یک از راهها بر دیگری برتری ندارد. آنها فقط مسیرهای متفاوتی به سوی یک هدف هستند.


چرا روابط اجتماعی و ایجاد عشق در خانواده  برای یادگیری و موفقیت زندگی کودکان مهم است

ممکن است شما را شگفت زده کند که بدانید اجتماعی بودن همراه با یادگیری است. چگونه؟ بر اساس تحقیقات انجام شده در مورد ماهیت اجتماعی نحوه کسب دانش کودکان ، تعاملات اجتماعی مثبت آن چیزی است که به کودکان کمک می کند نامرئی را نمایان ساخته ، از مرزهای جدیدی در حوزه های جدید یادگیری عبور کرده و افکار و احساساتی را ایجاد کنند که به آنها کمک می کند مسیرهای زندگی را ترسیم کنند.


در واقع ، اجتماعی بودن هسته اصلی یادگیری اجتماعی و بهزیستی احساسی است.


جنبه های اجتماعی بودن شامل خودتنظیمی ، گوش دادن فعال ، همکاری و ارتباط موثر است. ما مجبور نیستیم به دنبال تحقیقی باشیم که فواید جامعه پذیری و مهارت های اجتماعی-عاطفی مرتبط با آن را در موفقیت کودکان در مدرسه نشان دهد. این مهارتها از طریق تجربیات رابطه ای در خانه ، مدرسه و فعالیتهای بعد از مدرسه توسعه می یابد.


در دوران اخیر ، این مهارت های "نرم" بیشتر توسط دانشمندان علوم اجتماعی شناخته شده و ارزش گذاری شده است که تحقیقات آنها را با رشد مثبت ، شادی ، رشد فکری و رفاه مرتبط می داند. روابط اجتماعی با هر یک از توانایی های دیگر در مزیت قطب نما-کنجکاوی ، تاب آوری ، خودآگاهی ، صداقت ، تدبیر ، خلاقیت و همدلی ارتباط دارد. مربیان و رهبران تجاری معتقدند که اجتماعی بودن کلید یادگیری ، رهبری ، مدیریت و نوآوری در دنیایی با پیچیدگی فزاینده است.


وقتی شرایطی را فراهم کنیم که فرزندانمان احساس کنند دوست دارند ، مورد احترام هستند ، به آنها اهمیت می دهند و می توانند احساسات خود را در ارتباط با دیگران ابراز کنند. در زیر روش هایی را که می توانید از امروز برای تقویت روابط اجتماعی فرزند خود شروع کنید ، آورده ایم!


منبع:familico.ir

اهمیت روابط پدر و پسر در خانواده

چگونه رابطه پدر و پسری را تقویت کنیم؟

1. به حرف پسران خود گوش دهید.

به نظر می رسد مردان به طور کلی با ارتباط موثر دست و پنجه نرم می کنند. من متوجه می شوم که همیشه تمایل دارم فقط یک یا دو دقیقه قبل از تصمیم گیری در مورد مشکل خود گوش دهم و سپس به دنبال رفع مشکل بروم. با شروع از سنین اولیه پسرانمان برای گوش دادن به آنها بدون قضاوت و بدون تلاش برای رفع مشکلات زودتر ، می توان به ایجاد یک رابطه پایدار کمک کرد.


وقتی می توانید فقط گوش دهید ، به دنبال فرصت هایی باشید تا با پسران خود باشید. ماهیگیری با هم ، رفتن به یک رویداد ورزشی یا سفر در جاده همه می توانند راههای موثری برای ایجاد یک محیط شنیداری باشند. سپس ، متعهد شوید که تنها 25 درصد از زمان خود را صرف صحبت کردن کنید و بقیه را در حالت گوش دادن فعال صرف کنید.


2. از صحبت های بزرگ نترسید.

وقت بگذاریدبه فرزندان خود در مورد رابطه جنسی و روابط آموزش دهید. باز بودن در این گفتگوها به پسران شما کمک می کند تا نگرش های بهتری در مورد رابطه جنسی و شرکای عاشقانه به طور کلی ایجاد کنند.

با افزایش روزافزون رابطه جنسی در رسانه ها ، رایانه و مکالمه با دوستان خود ، اگر از صحبت در مورد این موضوعات دشوار اجتناب کنید و اجازه دهید نگرش خود را در مورد رابطه جنسی تقویت کنند ، رابطه خود را به همان اندازه قوی نمی بینید. و روابط از منابع دیگر که ممکن است ارزش های شما را به اشتراک نگذارند.


3- بر نکات مثبت تمرکز کنید.

اطفال ما با پیامهای منفی در اطراف آنها بمباران می شوند. فقط تماشای آگهی های تبلیغاتی در تلویزیون احساس عدم کفایت را در پسران ما ایجاد می کند. آنها احتمالاً آنقدرها هم قوی نیستند ، ممکن است شکم شش تکه نداشته باشند ، یا از نظر ظاهری به اندازه بچه هایی که در تلویزیون می بینند خوب باشند.


به عنوان پدر ، ما باید آنها را به انجام درست کارها وادار کنیم. ما باید راههای مثبتی برای تجلیل از دستاوردهای آنها ایجاد کنیم. تغذیه مداوم آنها به ایجاد روابط اعتماد و غلبه بر این سد منفی منفی که روزانه با آنها روبرو می شوند ، کمک می کند.


4. یک به یک وقت بگذارید.

ما باید برای روابط فردی با هر کودک وقت بگذاریم. بنابراین اطمینان حاصل کنید که برنامه ای را به صورت یکجا با پسران خود برنامه ریزی کرده اید. کوچکترین پسر من بسکتبال را دوست دارد و ما ساعت های زیادی را عصرها بعد از صرف شام در راهرو به تیراندازی می پرداختیم.


پسر بزرگ من عاشق بحث در دبیرستان بود ، بنابراین من آنقدر یاد گرفتم که داور بحث باشم و با او به مسابقات سخنرانی و مناظره در سراسر ایالت رفتم. برخی از بهترین خاطرات ما نشستن با هم در یک دبیرستان یا اتوبوس بود که به رویدادهای بحث و رفت و برگشت می رفتیم.


5. بر امور معنوی تمرکز کنید.

کمک به پسر برای تقویت روحیه نقش مهمی برای پدر دارد. سنت اعتقادی شما هرچه باشد ، به فرزند خود کمک کنید تا معنای عمیق زندگی را درک کند. اگر سنت اعتقادی ندارید ، به او کمک کنید تا به درون خود برسد و سعی کنید دیدگاهی داشته باشید که به او کمک کند به مسائل عمیق تر از سطح نگاه کند.


همانطور که یک مرد جوان با طبیعت ، خدا و خودش هماهنگ می شود ، الگویی در زندگی خود خواهد داشت که به او کمک می کند سختی ها را تحمل کند و شخصاً پیشرفت کند. پدران می توانند این گفتگوها را به طور طبیعی با پسران خود داشته باشند زیرا آنها افکار و احساسات خود را در مورد زندگی ، مردانگی و مسائل معنوی به اشتراک می گذارند.


منبع:familico.ir

ویژگی های مردان خطرناک برای ازدواج

با این مردان نامناسب هرگز ازدواج نکنید
مردان نامناسب برای ازدواج

ویژگی های مردان خطرناک برای ازدواج

در ادامه به بیان چندین خصوصیت از مردان اشتباه برای ازدواج می پردازیم و شما هم به پاسخ سوالاتی همچون “ازدواج با چه مردانی اشتباه است؟” و “از چه مردانی دوری کنیم؟” خواهید رسید:

1. مردان کمال گرا

کمال گرایی در مردان فقط در چیز هایی مثل لباس، غذا و لباس خلاصه نمی شود و به زمینه احساس او در رابطه با شما هم کشیده خواهد شد. مردان کمال گرا همیشه در تلاشند که از شما بهترین را بسازند و اگر متوجه شوند که این کار عملی نیست، به این فکر می افتند که آیا شما واقعا همسر مناسبی برای او هستید و یا خیر.

آن ها ممکن است فرد دیگری را بیابند که به نظر آن ها کامل تر از شماست و همسر مناسب تری برای او نسبت به شما خواهد بود. چنین مردانی ارزش وقت و اعتماد شما را ندارند و بهتر است با آن ها ازدواج نکنید.

2. مردان متجاوز

تعرض مردان به همسر خود یکی از بارزترین خصوصیات مردان خطرناک برای ازدواج است. چه این آزار روحی باشد و چه جسمانی، بدانید که شما لیاقت بهتر از این ها را دارید و به محض اینکه اولین آزارهای جسمانی و یا روحی را از جانب او دیدید، به دنبال راهی برای خروج از رابطه باشید. بهتر است به فکر آینده خود باشید و اجازه دهید که چنین مردانی از زندگیتان بیرون بروند. مطمئن باشید که مردان بهتری به سراغ شما خواهند آمد.

3. مردان دروغگو

با مردی ازدواج نکنید که مدام و تحت شرایطی، حتی زمانی که نیازی به دروغ گفتن هم وجود ندارد به شما دروغ می گوید. آن ها هیچ احترامی برای شما و رابطه تان قائل نیستند. این مردان مناسب ازدواج نیستند و ازدواج با آن ها دو نتیجه نامطلوب در بر خواهد داشت.

  1. یک اینکه شما هم به مرور زمان مثل او دروغ می گویید.
  2. دو، با تولد فرزندانتان شخصیتی دروغگو، مشابه خودشان از آن ها می سازد. اغلب، چنین ازدواج هایی به یک شکست عاطفی منتهی می شود.

  3. منبع:familico.ir

ازدواج در سن بالا چه مزایا و معایبی دارد؟

ازدواج در سن بالا

ازدواج در سن بالا چه مزایا و معایبی دارد؟

بالا رفتن سن ازدواج در جامعه الان کاملا پذیرفته شده است. امروزه خیلی از جوانان برای ازدواج کردن در سن خاصی دغدغه و مسئله ای ندارند. به همین دلیل جوانان بیشتر بر روی خود و آینده‌شان تمرکز می‌کنند تا وقتی که همسر ایده آلشان از راه برسد. با این وجود، ازدواج در سن بالا چه برای مرد و چه برای زن با چالش هایی همراه است. ازدواج در سن بالا مانند سایر پدیده های اجتماعی دیگر دارای مزایا و معایبی است که ما در این مقاله به آن می پردازیم.

معایب ازدواج در سن بالا

1. نبود شور وشوق جوانی

یکی از بزرگترین مشکلات ازدواج در سن بالا نبود شور و شوق جوانی است. وقتی سن مرد و زن رو به افزایش است، معمولا به دنبال زندگی آرام تری هستند و خودشان را از تنش ها و چالش ها دور می‌کنند، بنابراین تجربیات جدید زندگی در کنار همسرشان دیگر جذابیت چندانی برایشان ندارد. این زوجین به سختی تلاش می کنند تا موضوعات و یا تفریحاتی پیدا کنند که برایشان جالب باشد. پس، اگر یکی از طرفین به دنبال شیرینی های دوران نامزدی باشد، توی ذوقش خواهد خورد! چراکه معمولا افراد در سن بالا منطقی تر هستند و از احساسات دوری می‌کنند.

2. کم شدن تحمل و زود رنجی

معمولا در ازدواج دیر هنگام، طرفین شور و اشتیاق جوانی خود را پشت سر گذاشته اند و کمتر حوصله چالش ها و ناملایمات زندگی را دارند. از طرف دیگر دغدغه های ازدواج در سن بالا به مراتب بیشتر است و کنترل شرایط  زندگی زناشویی نیازمند صبر و حوصله بیشتری است که گاهی اوقات زن و یا مرد ظرفیت هضم این مشکلات را ندارند و زود از کوره در می روند و زندگی زناشویی شان در معرض خطر قرار می‌گیرد.

3. کم شدن توانایی جسمی

یکی از خطرات ازدواج در سن بالا، کم شدن توانایی جسمی در زوجین است. معمولا با بالارفتن سن نه تنها از لحاظ روحی بلکه از لحاظ جسمی نیز توانایی های جوانی خود را نخواهید داشت. مثلا در ازدواج با مرد سن بالا احتمال اینکه همسرتان به انواع بیماری ها مبتلا شود، بیشتر است. شاید شما مجبور باشید، سال های زیادی از زندگی مشترکتان را به پرستاری از همسرتان بگذرانید.


منبع:familico.ir

والدین چه نقشی در ازدواج فرزندانشان دارند؟

روانشناسی خانواده و ازدواج و بررسی نقش خانواده و والدین در ازدواج
نقش خانواده در ازدواج

وقتی دختر و یا پسری قصد ازدواج داشته باشند، خانواده ها می‌توانند به صورت های زیر رفتار کنند:

1. راهنمایی غیر مستقیم:

والدینی که در کودکی به فرزندان خود مسئولیت پذیری و مهارت انتخاب کردن را به خوبی یاد داده اند، آنها را برای چالش های آینده آماده کرده اند.  در نتیجه در بزرگسالی نیز در انتخاب های مهم فرزندشان مانند انتخاب همسر به طور غیر مستقیم راهنمایی می‌کنند و تصمیم نهایی را برعهده فرزندشان می‌گذارند. آنها به خوبی می‌دانند که دختر و یا پسر آنها بهترین تصمیم را می‌گیرد. البته که چنین فرزندانی هم نظر خانواده در ازدواج برایشان مهم است و حتما با پدر و مادر خود مشورت کرده و از راهنمایی آنها استفاده می کنند.

2. سهل انگاری و عدم راهنمایی به فرزندان:

برخی از والدین بسیار پذیرنده هستند و هر تصمیمی که فرزندشان در مورد ازدواج بگیرد را می پذیرند و با آن مخالفت نمی کنند. این والدین همواره فرزندشان را تایید می‌کنند و نیازی به راهنمایی و نصیحت دختر و یا پسر خود نمی‌بینند. معمولا این فرزندان بسیار نازپرورده هستند و اگر هم ازدواج موفقی داشته باشند، وابستگی به خانواده بعد از ازدواج در آنها زیاد است.

3. دخالت بیش ازحد خانواده ها:

گاهی اوقات بعضی از خانواده ها از فرزندان خود انتظار دارند که نظرات آنها را بدون هیچ اما و اگری بپذیرند و با آنها مخالفت نکنند. این والدین فرزندانی خشک و وابسته دارند که توانایی تصمیم گیری و حل مشکلات خود را ندارند. این والدین باید بدانند با اینکه نقش والدین در ازدواج فرزندان حیاتی است اما نباید قدرت تصمیم و انتخاب را از آنها بگیرند چراکه اگر فرزندان در زندگی خود موفق نشوند، شما را دلیل اصلی شکست خود می‌دانند.

4. بی توجهی به فرزندان:

در موارد بسیار نادر دیده می‌شود که برخی از والدین با فرزندان خود رابطه سردی دارند و برای آنها وقت کمتری می‌گذارند. همچنین آنها  نسبت به یافتن همسر مناسب برای دختر و پسر خود نیز بی اهمیت هستند. معمولا فرزندان این خانواده ها به مواد اعتیادآور گرایش پیدا می‌کنند.


منبع:familico.ir