مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

چرا زن ها خیانت می کنند؟

دلایل زیادی برای خیانت زنان متاهل وجود دارد. بیش از 40  از زوج های متاهل تحت تأثیر خیانت قرار می گیرند ، 1 و با وجود درصد بالا ، اکثر مردم - حتی کسانی که سرگردان هستند - می گویند خیانت اشتباه است.
عوامل خطر مانند اختلالات شخصیتی و مسائل دوران کودکی ، و همچنین فرصت هایی مانند رسانه های اجتماعی و مرزهای ضعیف ، می تواند شانس را افزایش دهد که یکی از این دلایل در واقع منجر به نوعی رابطه شود.
سرخوردگی در ازدواج یکی از محرک های رایج است.خیانتکار ممکن است چندین تلاش برای حل مشکلات انجام دهد اما فایده ای ندارد. شاید آنها دومین فکر ازدواج را داشته باشند یا به دلیل توجه به نوزاد جدید حسادت می کردند و هیچ کدام مهارت لازم را برای انتقال این احساسات نداشتند.

شاید همسر سرگردان در دوران کودکی چمدان هایی داشته باشد - غفلت ، بدرفتاری یا والدینی که خیانت کرده اند - که توانایی او را در حفظ رابطه متعهد مختل می کند. کمتر اوقات ، متقلب برای تک همسری ارزش قائل نیست ، فاقد همدلی است یا به عواقب آن اهمیتی نمی دهد.

ما تعدادی از عوامل خطر و علل خیانت را بررسی خواهیم کرد ، اما مهم است که در ابتدا اشاره کنیم که شریک باعث خیانت همسر خود نمی شود. خواه فریاد کمک باشد ، استراتژی خروج ، یا وسیله ای برای انتقام پس از فریب خوردن خود ، شخص متقلب به تنهایی مسئول خیانت است.

چگونه انگیزه ها از نظر جنسی متفاوت است
مردان بیشتر از زنان با هم رابطه دارند و اغلب به دنبال رابطه جنسی یا توجه بیشتر هستند. 2 مردان عشق خود را به شیوه ای فیزیکی تر بیان می کنند - آنها اغلب "کلمات احساسی" کاملی برای همسران خود ندارند. بنابراین رابطه جنسی راهی مهم برای ارتباط و صمیمیت می شود.

اگر مردان از نظر جنسی رضایت ندارند (به عنوان مثال ، اگر همسرشان اغلب از رابطه جنسی خودداری می کند) ، این طرد را جدی می گیرند و این می تواند به راحتی به معنی "دوست نداشتن" تبدیل شود. در حقیقت ، مردان بیشتر از زنان به دلیل احساس ناامنی خیانت می کنند.

وقتی زنان خیانت می کنند ، اغلب سعی می کنند یک خلاء عاطفی را پر کنند. زنان بیشتر احساس می کنند که مورد قدردانی قرار نگرفته یا نادیده گرفته می شوند و به دنبال صمیمیت عاطفی یک رابطه خارج از ازدواج هستند.

یک رابطه جنسی اغلب برای زن شریک "انتقالی" به عنوان راهی برای پایان دادن به رابطه است. او به طور جدی به دنبال ترک ازدواج خود است و این شخص دیگر به او در انجام این کار کمک می کند.

این بدان معنا نیست که رضایت جنسی عامل اصلی همسران و شوهران نیست. به طور مشابه ، کسالت از روابط زناشویی ممکن است مردان و زنان را به خیانت سوق دهد.

در تحقیقی که بر روی مردان و زنانی انجام شد که به طور فعال پیگیری می کردند یا درگیر روابط خارج از ازدواج بودند ، هر دو جنسیت اظهار امیدواری کردند که زندگی جنسی خود را بهبود بخشند - زیرا احساس می کردند رابطه اصلی آنها بین ملحفه وجود ندارد.

علل و عوامل خطر
دلایل یا دلایل بی شماری وجود دارد که چرا مردان یا زنان می توانند در روابط خارج از ازدواج درگیر شوند ، اما برخی عوامل خطر - چه با یکی از افراد و چه به طور کلی ازدواج - احتمال وقوع آن را افزایش می دهند.

عوامل خطر فردی
قاعده کلی این است که برای انجام تانگو ، یا در این مورد ، به هم خوردن رابطه زناشویی به دو نفر نیاز است ، اما مطمئناً استثنا وجود دارد. عوامل فردی که ممکن است احتمال خیانت را افزایش دهد عبارتند از:

اعتیاد: مسائل مربوط به سوء مصرف مواد ، اعتیاد به الکل ، مواد مخدر ، قمار یا چیزهای دیگر ، عوامل خطر آشکاری هستند. الکل ، به ویژه ، می تواند میزان مهارها را کاهش دهد ، به طوری که فردی که در حالت هوشیاری به رابطه نزدیک نمی اندیشد ، ممکن است از خط عبور کند
سبک دلبستگی: برخی از سبک های دلبستگی ، مانند اجتناب از دلبستگی یا عدم اطمینان دلبستگی ، و همچنین اختلالات صمیمیت نیز در رابطه با تمایل به تقلب مورد بررسی قرار گرفته است. عزت نفس ضعیف و ناامنی نیز می تواند خطر یک رابطه را به عنوان راهی برای اثبات شایستگی افزایش دهد.
ترومای دوران کودکی: داشتن سابقه آسیب های دوران کودکی (مانند سوءاستفاده جسمی ، جنسی ، یا عاطفی یا غفلت) با احتمال بالاتری برای خیانت فرد (در صورت عدم برخورد با آسیب و مشکلات حل نشده) همراه است.
قرار گرفتن در معرض خیانت در دوران کودکی: تجربه قبلی در مورد خیانت نیز می تواند خطر خیانت را افزایش دهد. یک بررسی 2015 نشان داد که کودکانی که در معرض رابطه والدین قرار دارند ، خودشان دو برابر بیشتر احتمال دارد که رابطه داشته باشند
بیماریهای روانی: برخی از بیماریهای روانی مانند اختلال دوقطبی از عوامل خطر خیانت در ازدواج هستند.
تقلب قبلی: جمله "یک بار فریبکار ، همیشه یک متقلب" بیش از یک داستان زنان قدیمی است. مطالعه ای در سال 2017 اولین موردی بود که اعتبار این گفته را ارزیابی کرد.
مسائل روانشناختی: ویژگی های خودشیفتگی یا اختلالات شخصیت با احتمال بیشتری برای تقلب همراه است. با خودشیفتگی ، یک رابطه ممکن است توسط خودخواهی و احساس حق رانده شود. افراد مبتلا به این اختلالات علاوه بر خود محوری ، اغلب فاقد همدلی هستند ، بنابراین از تأثیر اقدامات خود بر همسر خود قدردانی نمی کنند.
در تحقیقی در سال 2018 که ویژگی های شخصیتی را مورد بررسی قرار داد ، زنانی که در "روان رنجورخوانی" رتبه بالایی داشتند و مردانی که در "خودشیفتگی" رتبه بالاتری داشتند ، بیشتر احتمال خیانت داشتند.

اعتیاد به رابطه جنسی: مطمئناً اعتیاد به رابطه جنسی در یک شریک ، این احتمال را دارد که از جنبه فیزیکی ازدواج خود راضی نباشند و به جای دیگری نگاه کنند.
عوامل خطرساز در یک رابطه
مشکلات در روابط زناشویی نیز می تواند یک عامل خطر برای خیانت باشد. برخی از این موارد عبارتند از:
خشونت خانگی و سوء استفاده عاطفی
قطع ارتباط عاطفی و/یا فیزیکی
فشارهای مالی
عدم ارتباط
فقدان احترام
سازگاری پایین (افرادی که به دلایل اشتباه ازدواج کرده اند): سازگاری کم می تواند منجر به احساس "پشیمانی خریدار" شود
 نکاتی برای صحبت با همسرتان در مورد موضوعات دشوار
دلایل اصلی خیانت
با یا بدون عوامل خطر فردی یا زناشویی دلایل متعددی برای خیانت زناشویی وجود دارد. در بسیاری از دلایل ، اما چند موضوع نهفته است. یکی نقش نیازهای برآورده نشده است.
ممکن است یک شریک نتواند نیازهای شریک خود را برآورده کند ، اما اغلب اوقات ، این نیازها بیان نشده است. شرکای زناشویی ذهن خوان نیستند. دیگری عدم رسیدگی مستقیم به مشکلات است.
فرار از مشکلات (اجتناب از درگیری) به جای ماندن و پرداختن به آنها یکی دیگر از عناصر مهم ارتباط و تعهد در ازدواج است.
برخی از دلایلی که به عنوان دلیل تقلب ذکر شده است ممکن است شامل موارد زیر باشد:

ناراحتی/نارضایتی: نارضایتی از ازدواج از نظر احساسی یا جنسی شایع است. ازدواج کار است و بدون پرورش متقابل زوجین ممکن است از هم جدا شوند. ازدواج بدون رابطه جنسی اغلب برای مردان و زنان دلیل می شود.
احساس عدم تقدیر: احساس کم ارزش بودن یا نادیده گرفته شدن می تواند منجر به خیانت شود. هنگامی که هر دو شریک کار می کنند ، زنان اغلب بیشترین مسئولیت خانه و مراقبت از کودکان را بر عهده دارند. در این مورد ، این رابطه احساس ارزشمندی فرد را تأیید می کند. با این حال ، از طرف دیگر ، احساس نادیده گرفته شدن ممکن است به انتظارات غیرواقعی از شریک مربوط باشد تا غفلت واقعی.
عدم تعهد: همه چیز را کنار بگذاریم ، یک مطالعه در سال 2018 نشان داد افرادی که کمتر به رابطه خود متعهد هستند بیشتر احتمال دارد خیانت کنند.
بی حوصلگی: مردان و زنانی که به دنبال هیجان تعقیب و گریز و هیجان عشق تازه پیدا شده هستند بیشتر احتمال دارد که خیانت کنند. برخی ادعا می کنند به جای تلاش برای یافتن جایگزین برای شریک زندگی خود ، راهی برای چاشنی ازدواج آنها است. سقوط از عشق اغلب به عنوان دلیل خیانت مطرح می شود. این ممکن است شامل عدم درک نحوه بلوغ عشق در ازدواج باشد.
تصویر بدن/پیری: اغلب با داستانهای مردان میانسالی که با زنان هم سن دخترشان رابطه دارند ، نشان داده می شود ، خیانت ممکن است گاهی راهی برای مردان (یا زن) باشد تا ثابت کند که هنوز "آن را دارند". در کنار این افکار ، ممکن است همسر با ادعای اینکه همسرش "خود را رها کرده است" ، مسئولیت بی احتیاطی خود را سرزنش کند.
انتقام: اگر یکی از طرفین رابطه داشته است یا به طریقی به شریک خود آسیب رسانده است ، ممکن است شریک آزرده احساس انتقام کند که منجر به رابطه می شود.

منبع:familico.ir

خیانت زنان ریشه در چه عواملی دارد؟

دلایل خیانت زنان 
عدم هیجان
احتمالاً شما در مورد اصطلاح کلاهبرداران سریال شنیده اید - افرادی که برای هیجان آن خیانت می کنند. آنها ممکن است  خود را دوست داشته باشند. اما مشتاق آن تعاملات با سوخت اندورفین هستید که یک رابطه جدید را بسیار هیجان انگیز می کند.

اسکورتو توضیح می دهد: "من فکر می کنم به عنوان یک جامعه ما صادقانه به این موضوع اشاره نمی کنیم که گاهی کار و زندگی خانوادگی چقدر می تواند خسته کننده باشد." "من اخیراً در حال تماشای نمایش دختران خوب بودم ، و آنها به جنایات خیابانی روی آوردند. این موضوع به همان موضوع می پردازد: حوصله. من احساس می کنم مردم بیشتر خیانت می کنند تا درگیر جنایات شوند ، اما این همان فرض است."

در واقع ، مطالعه ای در وب سایت نشان داد که 67 درصد از زنان متاهل که خیانت می کنند به دنبال "علاقه عاشقانه" بودند ، اما 100 درصد از زنان هیچ گونه قصد ترک شوهر خود را رد کردند. برخی حتی "عشق آشکار خود را نسبت به شوهران خود ابراز کردند و آنها را با دید مثبت ترسیم کردند." 

محرومیت جنسی
تا آنجا که می توانیم سعی می کنیم جرقه را زنده نگه داریم ، هیجانی که با یک رابطه جدید همراه می شود فقط تا مدت ها ادامه دارد. قابلیت پیش بینی و آشنایی در نهایت بر کیفیت و دفعات رابطه جنسی پیشی می گیرد. بنابراین ، تعجب آور نیست که برخی از زنانی که خیانت می کنند ، از ویژگیهای هیجان انگیز مراحل اولیه رابطه برخوردار نیستند ، در حالی که شور و شوق هنوز جای خود را به روال عادی نداده است. در واقع ، اسکورتو معتقد است که این یکی از عوامل محرک خیانت مرد محور است: "شاید این انتظار می رفت که در مقطعی خاص ، رابطه جنسی بخش مهمی از ازدواج نبوده ، بنابراین خیانت یک شر ضروری است."

تنهایی
زنی که خیانت می کند ممکن است شریکی داشته باشد که ساعت های طولانی کار کند و تمام روز آنها را با بچه ها در خانه ترک کند. شاید آنها در مرحله ای از زندگی قرار گرفته اند که دوست یابی برای آنها دشوارتر است یا شاید. با بیماری مزمن دست و پنجه نرم می کند. اسکورتو می گوید: دلیلش هر چه که باشد ، تنهایی یا احساس انزوا و عدم ارتباط می تواند "مواد اولیه مناسب برای یک رابطه را فراهم کند." "آنها احساس تنهایی می کنند و شخص دیگری شروع به برآوردن نیازهای برآورده نشده می کند."

سبک دلبستگی ناایمن
نظریه دلبستگی نشان می دهد که روابط اولیه کودکی بر نحوه درک و رفتار ما در روابط صمیمی ما در بزرگسالی تأثیر می گذارد. بسته به مراقبت و پرورش (یا فقدان آن) که در کودکی دریافت می شود ، در بزرگسالی به یکی از سه سبک دلبستگی می رسند: ایمن (داشتن انتظارات و رویکردهای مناسب برای روابط) ، مضطرب (نشان دهنده ترس از رها شدن) ) ، یا اجتنابی (ترجیح می دهند استقلال خود را از دیگران حفظ کنند) .

افرادی که با سبک های دلبستگی مضطرب و اجتنابی خود را تشخیص می دهند ، احتمالاً ویژگی هایی را نشان می دهند که با یک رابطه عاشقانه سالم تداخل دارد (به چسبندگی و بی اعتنایی فکر کنید). شریک یا تلاش برای اجتناب از صمیمیت رابطه اولیه. "اسکورتو توضیح می دهد:" همیشه احساس "آنچه در طرف دیگر است" وجود دارد و هرگز به طور کامل در خود شاد یا امن نیست. "این نوع افراد ممکن است در هر رابطه ای برای خوشبخت شدن تلاش کنند."

بحران میانسالی
در حالی که بحران های میانسالی عموماً افراد بین 35 تا 60 سال را تحت تأثیر قرار می دهد ، این رویداد کمتر از شرایط تسهیل کننده به سن مربوط می شود. رویدادهای مهم زندگی ، مانند مرگ والدین یا تولد مهم ، ممکن است بحران میانسالی را در زن ایجاد کند و باعث شود با بار بزرگی دست و پنجه نرم کند. یعنی انتظار اجتماعی فرهنگی که زنان می توانند و باید "همه چیز را داشته باشند" - یک شغل موفق ، یک شریک دوست داشتنی ، کودکان پرستشگر و غیره.

اسکورتو می گوید: "مردم فکر می کنند ،" من فقط خیلی وقت دارم. با زندگی ام چه می کنم؟ " یک زن ممکن است خارج از شخصیت عمل کند زیرا سعی می کند به توانایی های خود پی ببرد و زمان از دست رفته را جبران کند.

یک شرط اساسی
به گفته بلوک ، افسردگی و خیانت دست به دست هم می دهند. 9 "[یک رابطه] هیجان انگیز است ، به طوری که مغز می تواند دوپامین ، نوراپی نفرین و سروتونین را انتقال دهد - انتقال دهنده های عصبی که ما وقتی جذب شخص می شویم تولید می کنیم ، اما آنها ، نه چندان تصادفی ، همان مواد شیمیایی هستند که هنگام مصرف داروهای ضد افسردگی تولید می شوند. " به عبارت دیگر ، خیانت زنان می تواند از طریق خیانت خود درمانی کند ، حتی اگر دلیل واقعی لذت خود را درک نکنند.

منبع:familico.ir