مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

مشاوره روانشناسی

معرفی دیدگاه های روانشناسی و شناختی برای داشتن خانواده ای بهتر و ذهنی آرام

چگونه تقسیم کار ناعادلانه به روابط شما آسیب می رساند


مانند بسیاری از افراد هم سن و سال من ، من پدری داشتم که هر روز سرکار می رفت و مادری که در خانه می ماند - یک ترتیب سنتی. مادرم بچه ها را بزرگ می کرد ، خانه را تمیز می کرد و همه تنظیمات اجتماعی خانواده را انجام می داد. پدر من نان آور خانواده بود


این روزها ، این تقسیم وظایف در خانه  کمتر رایج است - حداقل در برخی از کشورها. از سال 1970 ، درصد خانواده ها در ایالات متحده که والدین هر دو در آن کار می کنند از 49 درصد به 66 درصد افزایش یافته است و 20 درصد از تعداد خانوارهایی که فقط پدر در آنها کار می کند کاهش یافته است. کشورهای اروپایی نیز مانند ژاپن روند رو به رشدی را نسبت به خانوارهای با درآمد دوگانه مشاهده کرده اند.


با افزایش تعداد زنان در نیروی کار ، این تغییر هم باعث افزایش قدرت برای زنان و هم درد بیشتر برای زوج های دارای درآمد دوگانه شده است. بسیاری از زوجهای کارگر به جای داشتن یک هماهنگ کننده "مدیر" در خانه ، مانند زنان سابق ، باید درباره تقسیم وظایف خانه و مراقبت از کودکان مذاکره کنند که در نهایت می تواند منجر به درگیری شود.


بنابراین چگونه زوجین بر این هنجارهای در حال تغییر حرکت می کنند و چگونه بر سلامتی آنها تأثیر می گذارد؟


تحقیقات (که بیشتر آنها شامل زوج های دگرجنسگرا شده است) نشان می دهد که حتی وقتی زنان در خارج از خانه کار می کنند ، باز هم بیشتر بار خانواده را تحمل می کنند. و این بر سلامت روانی آنها ، سلامت روانی شریک زندگی آنها و وضعیت رابطه آنها تأثیر می گذارد. اما به نظر می رسد داستان حتی پیچیده تر از این است: به نظر می رسد فقط تقسیم واقعی کار مهم نیست ، بلکه باورهای شرکا در مورد آنچه که باید باشد و باید باشد اهمیت دارد. درک این امر می تواند پیامدهای مهمی برای زوجین داشته باشد ، به آنها کمک می کند تا بهتر در مورد مشاغل خانگی مذاکره کنند و از ازدواج های شادتر و سالم تری برخوردار شوند.


وضعیت فعلی ازدواج (در) برابری

در حالی که مردان بیشتری نسبت به گذشته مراقبت از کودکان و کارهای خانه را انجام می دهند ، زنان همچنان بیشتر کارهای فیزیکی و عاطفی را در خانواده خود انجام می دهند.


به عنوان مثال ، زنان در خانواده های دارای درآمد دوگانه بیشتر متولی ایجاد و حفظ برنامه خانواده هستند و بیشتر از مردان به مدیریت زندگی اجتماعی خانواده های خود می پردازند. یک مطالعه نشان داد که زنان تمایل دارند زمان خانواده خود را با هم برنامه ریزی کنند - مانند گردشها و تعطیلات - و در آن اوقات فراغت (مراقبت از کودکان ، آشپزی و غیره) بیشتر از شریک مرد خود کار کنند.


زنان بیشتر تمایل دارند بار یادآوری مردان برای تکمیل کارهای خانه را بر عهده بگیرند تا برعکس - شاید به دلیل انتظارات فرهنگی که زنان را متصدی خانه می دانند. هنگامی که مردان یادآوری می کنند ، بیشتر برای موقعیتهایی پیش می آید که تکمیل یک کار خلقی به نفع آنهاست نه به نفع شریک زندگی آنها - به عنوان مثال ، به او یادآوری کنید که برای برداشتن غلات مورد علاقه خود در مغازه بایستد.


همانطور که شارون بارتلی ، محقق دریافت ، همه کارهای خانه نیز برابر نیستند. مهم است که بین مواردی که معمولی هستند و به تلاش یا چالش زیادی احتیاج ندارند - مانند شستن ظرف ها - و کارهای چالش برانگیزتری که به خود مختاری می پردازند ، مانند چیدن مبلمان جدید ، تمایز قائل شد. افراد وقتی افسردگی قبلی را انجام می دهند بیشتر افسرده می شوند ، که (در بسیاری موارد) هنوز "کار زنان" تلقی می شود.


آثار نابرابری

با تقسیم کار که اغلب زنان را محروم می کند ، این امر برای سلامتی آنها عواقبی دارد. زنانی که مسئولیت بیشتری برای سرپرست خانه بر عهده می گیرند - به ویژه در مورد اطمینان از اینکه بچه ها خوب کار می کنند - تمایل بیشتری نسبت به زنانی که سرپرست آنها مساوی است احساس فشار شخصی بیشتری می کنند و از ازدواج خود راضی نیستند.


در حالی که کارهای خانه برای افراد هر دو جنس ناخوشایند است ، زنانی که بیش از حد از این کارها سر در می آورند در واقع علائم افسردگی بیشتری را تجربه می کنند. این ممکن است به دلیل بارهای عاطفی باشد نه بارهای فیزیکی مدیریت زندگی اجتماعی و مراقبت از کودک. در حقیقت ، همانطور که یک مطالعه نشان داد ، زنان و مردانی که در کارهای خانه احساس مسئولیت می کنند - نه کسانی که در واقع زمان بیشتری را صرف انجام آنها می کنند - از سلامت قلب و عروق بدتری برخوردارند.


در واقع ، در مطالعه دیگری ، والدین با درآمد دوگانه ، زمان مساوی را صرف فکر کردن در مورد کارهای خانه و مراقبت از کودک کردند-اما مادران بیشتر از این افکار ناراحت بودند و "بار مضاعفی" از مسئولیت پذیری در کار و مدیریت زندگی در خانه را احساس می کردند.


کارن کرامر ، محقق ، می گوید این ممکن است به دلیل نحوه رفتار جنسیتی مادران شاغل باشد.


او می گوید: "بسیاری از مادران شاغل بیشتر روی فرزندان خود سرمایه گذاری می کنند و به آنها زمان بیشتری می دهند تا مطمئن شوند که آنها به خاطر داشتن حرفه شخصی خود آنها را مجازات نمی کنند." "مادران" نوبت دوم "دارند - همانطور که آرلی هوچیلد می گوید - جایی که وقتی به خانه می رسند کار می کنند و اوقات فراغت خود را به خطر می اندازند.


این فقط نابرابری نیست بلکه درک بی عدالتی است که به زوجین - مردان و زنان آسیب می رساند. مطالعات نشان می دهد که وقتی مردم از تقسیم کار ناراضی هستند ، ازدواج ها به احتمال زیاد آسیب می بینند. وقتی برابری طلبی بیشتر باشد ، زوج ها اغلب کمتر ناراحت می شوند در کارهای خانه


منبع:familico.ir

چگونگی رفتار با همسر زورگو

ما معمولاً فکر می کنیم که زورگویی عمدتا آشنایان مدرسه یا محل کار هستند یا کاملاً غریبه هایی هستند که با زورگویی دیگران پیاده می شوند. ما به احتمال زیاد فکر نمی کنیم که عزیزانمان ممکن است زورگو باشند ، اما رفتار زورگویی در روابط نزدیک رخ می دهد.


1. نام-تماس. یک رفتار متجاوزانه رایج ، صدا زدن نام است. اغلب اینها فقط اسامی منفی هستند (به عنوان مثال ، فاسد ، مانند "احمق" "عوضی/حرومزاده" یا بدتر) ، اما اغلب ممکن است به شکل برچسبهای تحقیرآمیز (به عنوان مثال ، "ضعیفه" ، "احمق" و غیره) ظاهر شوند.


2. تمسخر. وقتی سعی می کنید در برابر حملات لفظی (یا جسمی) همسرتان ایستادگی کنید ، همسر زورگو شما را مسخره می کند ، هم به عنوان یک فرد تحقیر شده و هم به عنوان وسیله ای برای کنترل شما (به عنوان مثال ، "در مورد چه کاری قرار است انجام دهید "" برو جلو ، با پلیس تماس بگیر ، آنها فقط طرف من را خواهند گرفت ").


3. پرخاشگری کلامی و جسمی. علاوه بر صدا زدن ، یک زورگو می تواند در حرکات کلامی از بین برود و ممکن است از نظر جسمی (یا جنسی) پرخاشگری کند. بدیهی است که حملات پرخاشگرانه جدی هستند و اغلب محرک هایی برای درخواست کمک یا خروج از رابطه هستند. یکی از دوستانش وقتی همسرش را مورد تهدید چاقو قرار می داد ، ترک می کرد: "اغلب او از نظر لفظی توهین می کرد ، او فقط به ندرت به خشونت فیزیکی متوسل شده بود ، اما وقتی از سلاح استفاده کرد ، این خط را رد کرد و من از آنجا خارج شدم."


4. کنترل رفتار. کنترل بیش از حد و عدم اجازه همسر به داشتن آزادی یا استقلال ، نشانه زورگویی است. انتقادات و انتقادات مداوم ("آیا نمی توانید کاری را درست انجام دهید؟" برتری خیالی


5. تخطئه در مقابل دیگران. تحقیر همسر یا دیگران نسبت به دیگران به صورت عمومی یکی دیگر از رفتارهای همسر زورگو است. ("بگذارید به شما بگویم چقدر احمق است ..."). راه دیگری که قلدر بر آن تسلط دارد این است که اسرار همسر را با دیگران به طور منفی به اشتراک بگذارد ("او واقعاً می خواهد مدیر محل کار باشد ، آیا می توانید این را تصور کنید؟" "او فکر می کند که او بزرگترین معشوق جهان است ، اما باور کنید او حتی کافی نیست. ")


انگیزه های زیادی برای زورگویی وجود دارد. بسیاری از زورگوها احساسات خود را از عدم کفایت و عزت نفس پایین با سرنگونی دیگران می پوشانند. برخی از زورگوها خودخواه و خودشیفته هستند و از تأثیر رفتار خود بر دیگران بی خبرند. برخی از زورگیران همسر خود هدف قلدرها بوده اند ، یا ممکن است در محل کار مورد آزار قرار گرفته و آن را به خانه بیاورند.


چه باید کرد؟ اول ، مهم است که کمی کمک بگیرید. برای داشتن سیستم حمایتی به دنبال مشاوره باشید. ایستادن در برابر زورگویی می تواند خطرناک باشد و ممکن است منجر به افزایش رفتار زورگویی شود ، اما این یک گام مهم است.


منبع:familico.ir

برای افزایش مهر و محبت

همه می خواهند میزان سرمایه در بانک را افزایش دهند و به دنبال راهی برای افزایش ثروت خود هستند. به طور مشابه ، هر کس مایل است سبب ایجاد محبت بین زن و شوهر شود، بنابراین باید به دنبال وسایل مناسب برای افزایش میزان عشق و وفاداری بین آنها باشد. ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:


1- تعویض هدایا ، حتی اگر نمادین باشند. گذاشتن گل رز روی بالش قبل از خواب تأثیر فوق العاده ای دارد. یک کارت کوچک رنگی با کلمات زیبا روی آن موثر است. وقتی مرد هزینه هدیه را می پردازد ، وقتی چهره درخشان همسرش را می بیند ، لبخند ملایمی می بیند ، از انتخاب خوب ، رحمت و لذتش در خانه تعریف می کند. زن همچنین باید مشتاق هدیه به شوهرش باشد.

2- تعیین زمان نشستن و گوش دادن با دقت و اشتیاق به یکدیگر. برخی از علما که حدیث ام زر را توضیح می دادند متعجب بودند که چگونه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سخنان طولانی عایشه رضی الله عنه گوش می دهند ، هنگامی که او روایت می کرد. 

3- نگاه هایی که مملو از عشق و تحسین است. احساسات بین همسران را نمی توان از طریق انجام تعهدات رسمی یا فقط از طریق مبادله کلمات محبت آمیز رد و بدل کرد. در عوض ، بسیاری از آنها را می توان از طریق علائم غیر کلامی مانند حالت چهره ، لحن صدا و نگاه های چشمی مبادله کرد. همه اینها وسیله رضایت عاطفی و روانی است. آیا همسرها زبان چشم را یاد می گیرند؟ آیا همسرها هنر استفاده از لحن صدا و حالات چهره خود را خواهند آموخت؟ زبان چشم ها قدرت جذابیت قلب ها را دارد!

4- سلام و خداحافظی پرشور هنگام ورود و خروج ، مسافرت و بازگشت و از طریق تلفن.

5- تحسین همسر ، ایجاد حسادت محافظتی متوسط ​​نسبت به او و عدم مقایسه او با دیگری.

6- مشارکت با او در مواردی مانند برنامه ریزی برای آینده ، مرتب کردن مجموعه کتابها ، کمک در آشپزی ، تنظیم امور مربوط به کودکان ، نوشتن نیازهای خانه و سایر وظایفی که می تواند باعث رفتار محبت آمیز شود. ، خنده و ایجاد محبت.

7- کلمات خوب و عبارات احساسی با کلمات نرم و گرم ؛ مانند آگاه ساختن او از محبت او و اینکه او یکی از نعمت های خداوند متعال است.

۸- اوقات آرام با هم و اختصاص زمانی برای گفتگو و گفتگو که همراه با سرگرمی و خنده به دور از مشکلات ، کودکان و گریه و نزاع آنها باشد. این امر بر صمیمیت و عشق بین همسران تأثیر بسزایی دارد.

9- حفظ تعادل بین تسلیم شدن و تسلیم شدن. این یک وسیله مهم است که نباید به شدت دوست خود را تسلیم یا کاملاً تسلیم کرد. هرگونه تمایل شدید به محبت و محبت بیش از حد ممنوع است. تسلیم شدن نیاز به کمی هوش و هوش دارد. نباید افراط و تفریط وجود داشته باشد. افراط در هر یک از دو رویکرد منجر به پایان اشتیاق و عشق می شود که ممکن است منجر به مشکلات متعددی در زندگی زناشویی شود.

10- تعامل بین همسران ، به ویژه در مواقع بحرانی ، به عنوان مثال ، هنگامی که همسر بیمار می شود یا باردار می شود و در نتیجه نیاز به مراقبت های جسمی و روحی دارد ، یا شوهر به دلایلی آزرده می شود و نیاز به حمایت اخلاقی و شخصی برای ایستادن دارد. توسط او احساس درد به دلیل درد طرف مقابل بیشترین تأثیر را در ایجاد محبت بین همسران و نزدیک شدن آنها به یکدیگر و محبت بیشتر دارد.


منبع:familico.ir

خیانت زنان ریشه در چه عواملی دارد؟

دلایل خیانت زنان 
عدم هیجان
احتمالاً شما در مورد اصطلاح کلاهبرداران سریال شنیده اید - افرادی که برای هیجان آن خیانت می کنند. آنها ممکن است  خود را دوست داشته باشند. اما مشتاق آن تعاملات با سوخت اندورفین هستید که یک رابطه جدید را بسیار هیجان انگیز می کند.

اسکورتو توضیح می دهد: "من فکر می کنم به عنوان یک جامعه ما صادقانه به این موضوع اشاره نمی کنیم که گاهی کار و زندگی خانوادگی چقدر می تواند خسته کننده باشد." "من اخیراً در حال تماشای نمایش دختران خوب بودم ، و آنها به جنایات خیابانی روی آوردند. این موضوع به همان موضوع می پردازد: حوصله. من احساس می کنم مردم بیشتر خیانت می کنند تا درگیر جنایات شوند ، اما این همان فرض است."

در واقع ، مطالعه ای در وب سایت نشان داد که 67 درصد از زنان متاهل که خیانت می کنند به دنبال "علاقه عاشقانه" بودند ، اما 100 درصد از زنان هیچ گونه قصد ترک شوهر خود را رد کردند. برخی حتی "عشق آشکار خود را نسبت به شوهران خود ابراز کردند و آنها را با دید مثبت ترسیم کردند." 

محرومیت جنسی
تا آنجا که می توانیم سعی می کنیم جرقه را زنده نگه داریم ، هیجانی که با یک رابطه جدید همراه می شود فقط تا مدت ها ادامه دارد. قابلیت پیش بینی و آشنایی در نهایت بر کیفیت و دفعات رابطه جنسی پیشی می گیرد. بنابراین ، تعجب آور نیست که برخی از زنانی که خیانت می کنند ، از ویژگیهای هیجان انگیز مراحل اولیه رابطه برخوردار نیستند ، در حالی که شور و شوق هنوز جای خود را به روال عادی نداده است. در واقع ، اسکورتو معتقد است که این یکی از عوامل محرک خیانت مرد محور است: "شاید این انتظار می رفت که در مقطعی خاص ، رابطه جنسی بخش مهمی از ازدواج نبوده ، بنابراین خیانت یک شر ضروری است."

تنهایی
زنی که خیانت می کند ممکن است شریکی داشته باشد که ساعت های طولانی کار کند و تمام روز آنها را با بچه ها در خانه ترک کند. شاید آنها در مرحله ای از زندگی قرار گرفته اند که دوست یابی برای آنها دشوارتر است یا شاید. با بیماری مزمن دست و پنجه نرم می کند. اسکورتو می گوید: دلیلش هر چه که باشد ، تنهایی یا احساس انزوا و عدم ارتباط می تواند "مواد اولیه مناسب برای یک رابطه را فراهم کند." "آنها احساس تنهایی می کنند و شخص دیگری شروع به برآوردن نیازهای برآورده نشده می کند."

سبک دلبستگی ناایمن
نظریه دلبستگی نشان می دهد که روابط اولیه کودکی بر نحوه درک و رفتار ما در روابط صمیمی ما در بزرگسالی تأثیر می گذارد. بسته به مراقبت و پرورش (یا فقدان آن) که در کودکی دریافت می شود ، در بزرگسالی به یکی از سه سبک دلبستگی می رسند: ایمن (داشتن انتظارات و رویکردهای مناسب برای روابط) ، مضطرب (نشان دهنده ترس از رها شدن) ) ، یا اجتنابی (ترجیح می دهند استقلال خود را از دیگران حفظ کنند) .

افرادی که با سبک های دلبستگی مضطرب و اجتنابی خود را تشخیص می دهند ، احتمالاً ویژگی هایی را نشان می دهند که با یک رابطه عاشقانه سالم تداخل دارد (به چسبندگی و بی اعتنایی فکر کنید). شریک یا تلاش برای اجتناب از صمیمیت رابطه اولیه. "اسکورتو توضیح می دهد:" همیشه احساس "آنچه در طرف دیگر است" وجود دارد و هرگز به طور کامل در خود شاد یا امن نیست. "این نوع افراد ممکن است در هر رابطه ای برای خوشبخت شدن تلاش کنند."

بحران میانسالی
در حالی که بحران های میانسالی عموماً افراد بین 35 تا 60 سال را تحت تأثیر قرار می دهد ، این رویداد کمتر از شرایط تسهیل کننده به سن مربوط می شود. رویدادهای مهم زندگی ، مانند مرگ والدین یا تولد مهم ، ممکن است بحران میانسالی را در زن ایجاد کند و باعث شود با بار بزرگی دست و پنجه نرم کند. یعنی انتظار اجتماعی فرهنگی که زنان می توانند و باید "همه چیز را داشته باشند" - یک شغل موفق ، یک شریک دوست داشتنی ، کودکان پرستشگر و غیره.

اسکورتو می گوید: "مردم فکر می کنند ،" من فقط خیلی وقت دارم. با زندگی ام چه می کنم؟ " یک زن ممکن است خارج از شخصیت عمل کند زیرا سعی می کند به توانایی های خود پی ببرد و زمان از دست رفته را جبران کند.

یک شرط اساسی
به گفته بلوک ، افسردگی و خیانت دست به دست هم می دهند. 9 "[یک رابطه] هیجان انگیز است ، به طوری که مغز می تواند دوپامین ، نوراپی نفرین و سروتونین را انتقال دهد - انتقال دهنده های عصبی که ما وقتی جذب شخص می شویم تولید می کنیم ، اما آنها ، نه چندان تصادفی ، همان مواد شیمیایی هستند که هنگام مصرف داروهای ضد افسردگی تولید می شوند. " به عبارت دیگر ، خیانت زنان می تواند از طریق خیانت خود درمانی کند ، حتی اگر دلیل واقعی لذت خود را درک نکنند.

منبع:familico.ir

ترفند های محبت به همسر

پس از مدت زمان طولانی ، اشتیاق در ازدواج می تواند کم رنگ شود. با این ده روش محبت کردن به  همسر خود شعله را زنده نگه دارید:


1. زبان عشق او را بیاموزید و سپس هر روز از آن استفاده کنید.


2. با همسرتان قرار بگذارید.

اگر امروز دوباره از او می خواستید بیرون بروید ، آیا او همچنان برای گفتن بله هیجان زده خواهد بود؟ حتماً در آن زمان خیلی خوب بوده اید وگرنه او با شما ازدواج نمی کرد! پس چرا الان متوقف شود؟ حداقل یک تاریخ در ماه. از تخیل خود استفاده کنید ، خلاق باشید و آن را خاص کنید.


3. به او احساس خاص دهید (رابطه را بدیهی نگیرید).

"او از قبل می داند که برای من مهم است" ، پاسخ مفیدی نیست. اگر در 4 ساعت گذشته کاری نکرده اید که نشان دهید او چقدر خاص است ، پس قبلاً خیلی منتظر بوده اید. این یک مورد بودجه بالا نیست ؛ این مورد مورد توجه است در مورد یک تماس تلفنی دوستت دارم ، یک کارت ساده در کیفش ، یک ناهار در اواسط هفته یا گل هایی که به دفتر او تحویل داده می شود ، چطور؟ هنوز در ماشین را باز می کنی؟ برای او چای داغ بخورید ، ماشینش را بشویید ، یک آغوش غیر منتظره ، یک مالش پا یا شمع را همراه شام ​​تحویل دهید؟ شما ایده را می گیرید.


4. از کمی تخیل استفاده کنید.

برنامه ریزی رویدادها ، قرارها ، عصرها در خانه ، تعطیلات - حتی لحظات سرقت شده - با نوع تفکر خلاقانه ای که وقتی برای اولین بار از او خواستید بیرون برود انگیزه ایجاد کرد. یک مفهوم روانشناختی وجود دارد که به آن "پیشگویی خودشکوف کننده" می گویند. به زبان ساده: باور کنید او ارزش این مشکل را دارد و خواهد بود. تلاش سخت را متوقف کند و او نیز چنین خواهد کرد. و مقصود خلاقانه ای به عاشقانه خود وارد کنید انگار که او هنوز جوراب های شما را می زند - و می کند.


5. مراقب خود باشید.

ترازو را بررسی کنید ، به نحوه لباس پوشیدن در همسرتان فکر کنید ، سیگارها را دور بیندازید ، به طور منظم ورزش کنید ، لوس نشوید. وقتی او شما را می بیند ، آیا او دوباره نگاه می کند - یا نگاهش را از دور می گیرد؟ آیا نحوه ارائه خود به همسرتان می گوید می خواهید او را به سمت خود جذب کنید یا همه اینها را بدیهی می دانید؟


6. بگویید دوستت دارم و اغلب آن را بگو.

نام نادرست شماره 1 که مردان غیر رمانتیک معتقدند این است: من مجبور نیستم آن را بگویم ، او باید بداند.


7. مهربان باشید.

مهربانی می تواند در عاشقانه باشد. مهربان بودن کم اهمیت ، کم ارزش ، کم ارزش و مطمئناً کم استفاده می شود. عاشقانه می خواهید؟ آقای مهربانی باشید. بیاموزید که متفکر بودن را مورد توجه قرار دهید و ماهیت دوم خود را در نظر بگیرید. بچه های خوب واقعا اول کار را تمام می کنند و او دوباره عاشق شما خواهد شد.


8. جنتلمن باشید.

"آقایان مودب ، محترم ، خوش اخلاق ، وفادار ، سخاوتمند ، متواضع و جذاب هستند. ”وقتی میز را ترک می کند بلند شوید ، در ماشین را باز کنید ، در خیابان خیابان پیاده روی کنید ، به او کمک کنید تا کتش را بپوشد ، برای چترش به طرف ماشین بدوید ... عکس را می گیرید.


9. به او بگویید که او زیباست.

زنانی که از شوهرشان می شنوند به آنها می گویند زیبا هستند ، زیباتر می شوند. مردانی که به همسران خود می گویند زیبا هستند ، هربار که کلمات از لبانشان خارج می شود ، با قاطعیت بیشتری باور می کنند. عشق ابراز شده = زیبایی؛ زیبایی = عاشقانه برد-برد است پشتیبان گیری از کلمات خود با یک متن متفکرانه نیز ضرری ندارد.


10. زمان بی وقفه را با هم بگذرانید.

فقط 168 ساعت در هفته وجود دارد - این تعداد هرگز تغییر نمی کند. مدت زمانی که ما روابط خود را ارائه می دهیم می تواند مانند رأی به نظر برسد که چقدر برای افرادی که می گوییم دوستشان داریم ارزش قائل هستیم. عاشقانه مانند هر چیز دیگری که ارزش سرمایه گذاری وقت و توجه را دارد. (مطمئن شوید که تعاریف مختلف عاشقانه ای را که شما و همسرتان دارید می دانید.)


منبع:familico.ir